چکیده:
کلاس درس یا پادگیری معکوس یکی از رویکردهایی است که در سالهای اخیر به خصوص از سال ۲۰۰۶
نگاه متخصصان و دست اندرکاران آموزش و یادگیری را به خود معطوف کرده و ما در کلاس رایانه دبیرستان مفید
با این روش خو گرفتهایم. کلاس درس معکوس شکلی از یادگیری ترکیبی است اما با یادگیری ترکیبی ویادگیری
آنلاین فرق میکند. بطور خیلی خلاصه در کلاس درس معکوس معلم قبل از شروع کلاس آموزش محتوای
درس را معمولا به صورت ویدئو یا مطلب در اختیار پادگیرندگان قرار میدهد و در کلاس درس به رفع مشکل و
افزایش میزان یادگیری دانش پژوهان متناسب با ویژگیهای شناختی و تواناییهایشان میپردازد. کلاس درس
معکوس یک استراتژی آموزشی و نوعی از یادگیری ترکیبی است که آموزش را به یک مدل دانشجو (شاگرد)
محور تبدیل میکند که در آنء زمان کلاس صرف بررسی موضوعات در عمق بیشتر و ساخت موقعیتهای
یادگیری جذاب میشود. درسهای داخل کلاس در یک کلاس درس معکوس ممکن است شامل یادگیری بر
اساس فعالیتهایی باشد که در آموزش سنتی بعنوان تکلیف خانگی بودند از سویی دیگر در این نوع از یادگیری
میتوان» زمان بیشتری را در کلاس برای مهارتهای تفکر گذاشت» همچنین فراگیران به صورت فعال» در
پادگیری و ایجاد دانش بیشتر فعال هستند و همزمان دانش خود را آزمایش و ارزیابی میکنند.
خلاصه ماشینی:
درس هاي داخل کلاس در يک کلاس درس معکوس ممکن اسـت شـامل يـادگيري بـر اساس فعاليت هايي باشد که در آموزش سنتي بعنوان تکليف خانگي بودند از سويي ديگر در اين نوع از يـادگيري ميتوان ، زمان بيشتري را در کلاس براي مهارت هاي تفکـر گذاشـت ، همچنـين فراگيـران بـه صـورت فعـال ، در يادگيري و ايجاد دانش بيشتر فعال هستند و همزمان دانش خود را آزمايش و ارزيابي ميکنند.
دانشجويان براي يادگيري محتواي دروس از ويدئوهاي آموزشي استفاده ميکنند که ميتوانند آن هـا را از طريق درس باز آنلاين بزرگ ، يوتيوب ، سايت تد يا هر سيستم آموزش الکترونيکي تهيه کنند و فعاليت هـايي کـه به طور سنتي در خانه انجام ميشده مثل انجام تکاليف و پروژه هـاي درسـي در کـلاس انجـام ميشـود.
(کاويـاني وهمکاران ،١٣٩٦) پيشينه بحث تحقيقات نشان داده که براي پذيرش مسئوليت يادگيري، فراگيران بايد خود به طور شخصي عامل باشند و اعمـال و وظايف از سوي استاد بر آنان تحميل نشود و به عبارتي، اعضاي هيات علمي تاحد امکـان از آمـوزش و انتقـال دانش بکاهند و با فراهم آوردن فرصت هاي يـادگيـري بـه ايجـاد موقعيـت مطلـوب کمـک کننـد؛ در ايـن راسـتا موسيپور (١٣٩٣) نشان ميدهد کـه هـيچ يـک از راهبردهـاي تـدريس ، بـدون درنظرگـرفتن شـرايط ، اهـداف ، مخاطب و هزينه آن ، بر ديگري ارجحيت ندارند اما آگاهي از راهبردهاي تـدريس و تأمـل بـر تجـارب تـدريس ، خود، لازمة توليد روش و الگوي متناسب تدريس هر موضوع در هر زمان به هر گروه از مخاطبان اسـت و از ايـن حيث ، همة استادان نياز دارند خود را به اين دانش مجهزکنند و در اعتلاي آن بکوشند.