چکیده:
هر نظریه پرداز حوزه علوم مرتبط با انسان، براساس رویکرد فلسفی و مبانی نظری خود، ناگزیر در مورد ماهیت انسان نظریه خاصی را مطرح کرده است. بی. اف. اسکینر، از روان شناسان رفتارگراست که بر روان شناسان دیگر، دانش روان شناسی، به ویژه مبحث یادگیری، تاثیر فراوانی داشته است. برداشت اسکینر از انسان، کاملا مادی و بر پایه فیزیکالیسم است. او انسان را موجودی تک ساحتی و مادی میداند. رفتار انسان به عقیده اسکینر مبتنی بر انگیزه و امور درونی نیست؛ بلکه به وسیله نیروهای بیرونی و محیط تعیین میشود. اسکینر و طرفدارانش مفاهیمی مانند آزادی، اختیار و اراده را مفاهیمی غیرعلمی میدانند. در سوی دیگر، حکمت متعالیه به مثابه فلسفهای پویا، مهمترین و عالیترین مکتب فلسفی در میان همه مکاتب فلسفی جهان است. در این مقاله، با استفاده از منابع کتابخانهای و با رویکردی توصیفی / انتقادی، دیدگاه اسکینر در مورد ماهیت انسان و مبانی آن طرح، و با توجه به انسان شناسی حکمت متعالیه ارزیابی شده است؛ تا ضعف نگاه اسکینر به انسان، و تعالی دیدگاه حکمت متعالیه در این زمینه مشخص شود.
خلاصه ماشینی:
در اين مقاله، با استفاده از منابع کتابخانهاي و با رويكردی توصيفي / انتقادي، ديدگاه اسکينر در مورد ماهيت انسان و مباني آن طرح، و با توجه به انسانشناسي حکمت متعاليه ارزيابي شده است؛ تا ضعف نگاه اسكينر به انسان، و تعالي ديدگاه حكمت متعاليه در اين زمينه مشخص شود.
از ديگر سوي، صدرالمتألهين براساس نظام فلسفي خويش، تصويري خاص و جامع از انسان و جايگاه او در نظام هستي ارائه کرده است؛ و اين نظريۀ جامع که فراورده مکتب حکمت متعاليه است، هم محتوايي درخور دارد که شايستگي امتداد يافتن به علوم انساني و زندگي فردي و اجتماعي را دارد و هم ميتواند عياري براي سنجش و ارزيابي ديدگاههاي ديگر قرار گيرد.
در اين نوشتار قصد داريم به بيان ديدگاه اسكينر در مورد انسان بهعنوان يكي از مهمترين دانشمندان رفتارگرا كه بر جوامع علمي، بسيار مؤثر بود، بپردازيم و سپس با بيان نگاه صدرايي به انسان، ديدگاه فوق را نقادي كنيم، تا ناكارآمدي نظريۀ اسكينر و مكتب رفتارگرايي مشخصشده و ظرفيت فلسفۀ صدرالمتألهين براي پيريزي علوم انساني نيز معلوم شود.
با توجه به اينكه هدف اصلي اين پژوهش، نقد ديدگاه اسكينر در باب ماهيت انسان جهتِ فراهم کردن زمينه براي ارائه نظريۀ صحيح با رويكرد فلسفۀ صدرايي و نهايتاً ظرفيت حكمت متعاليه براي امكان و تحقق علوم انساني اسلامي است؛ اتخاذ موضعي نقادانه دربارۀ گزارههاي مربوط به ماهيت انسان از ديدگاه اسكينر، نهتنها لازم و ضروري، بلكه امري اجتنابناپذير است.
دربارۀ هويت انسان نيز کنکاشهاي علمي زيادي صورت گرفته است؛ ولي در پژوهشهايي كه تاكنون انجام شده، تحقيق مستقلي در باب نقد و بررسي آموزه و مباني ديدگاه اسكينر در مورد ماهيت انسان، با توجه به حكمت متعاليه صورت نگرفته است.