چکیده:
طی بیش از یک دهة گذشته بهویژه پس از خیزشهای مردمی در خاورمیانه در سال 2011، روسیه بهعنوان قدرت فرامنطقهای فعّال در خاورمیانه و شمال آفریقا ایفای نقش نموده است. اتّخاذ چنین نقشی و رویکردی بهخصوص از دورة ریاست جمهوری پوتین در سیاست خارجی روسیه مورد توجّه قرار گرفت. مهمترین حضور روسیه را بهشکل عینی میتوان در مسئلة سوریه سال 2015 مشاهده کرد که طی آن مسکو نقش فعّالی را در تحوّلات غرب آسیا برعهده گرفت و تاکنون نیز این روند در منطقه ادامه داشته است. در پژوهش پیش رو سعی شده است تا با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی و با ابزار گردآوری کتابخانهای و اینترنتی به این پرسش پاسخ داد که مهمترین عوامل مؤثّر در افزایش نقش روسیه پس از تحوّلات 2011 در منطقة خاورمیانه در یک دهة اخیر کدماند؟ در پاسخ به پرسش اصلی پژوهش این فرضیه مطرح میشود که افزایش نقش روسیه در قالب قدرت فرامنطقهای و مداخلهگر در منطقة خاورمیانه و شمال آفریقا درراستای ایجاد موازنة قوا با ویژگی چندوجهی - چندبرداری در ابعاد ساختار قدرت نظام بینالمللی، ژئوپلیتیکی و امنیتی در خاورمیانه پس از وضعیت آشوب 2011 صورت پذیرفت که درصورت عدم حضور مسکو در بحران سوریه، توازن قدرت در ساختار نظام بینالملل و مؤلّفههای قدرت در سطح منطقهای (منابع، متّحدان/ شرکا و قلمرو نفوذ) بهشکل دومینووار به سمت غرب و آمریکا سوق مییافت؛ همچنین حضور پررنگ روسیه در خاورمیانه تحت تأثیر بسترها و محرّکههایی امنیتی، سیاسی و اقتصادی موجود در منطقه و درراستای مقابله با یکجانبهگرایی و نظم آمریکایی به اجرا درآمده است؛ همانطور که توازن در حوزههای اقتصادی، تجاری، ژئوپلیتیکی و...، پیشنیاز مهمّی برای تداوم سیاست خارجی خاورمیانهای فعّال مسکو در دهههای آتی در منطقه نیز هست.
For more than a decade, especially since the popular uprisings in the Middle East in 2011, Russia has emerged as an active trans-regional power in the Middle East and North Africa. The adoption of such a role and approach has been particularly noticeable in Russian foreign policy since Putin's presidency. Russia's most important presence can be seen in the Syrian issue in 2015, during which Moscow played an active role in the developments in West Asia, and this trend has continued in the region. The present study has tried to answer the question using descriptive-analytical method and library and internet collection tools that: The most important factors in increasing the role of Russia after the 2011 developments in the Middle East in the last decade Which ones? In response to the main question of the research, the hypothesis is raised that the increasing role of Russia in the form of supra-regional and intervening power in the Middle East and North Africa in order to create a balance of power with multifaceted characteristics - multiplicity in the power structure of the international, geopolitical and security system. In the Middle East after the 2011 unrest, in the absence of Moscow in the Syrian crisis, the balance of power in the structure of the international system and the components of power at the regional level (resources, allies / partners, spheres of influence) would be dominated by the West and the United States. Also, Russia's strong presence in the Middle East has been carried out under the influence of security, political and economic contexts and stimuli in the region and in order to counter American unilateralism and order, as if the balance in economic, trade, geopolitical and ... There is also an important need for the continuation of Moscow's active Middle East foreign policy in the coming decades in the region.
خلاصه ماشینی:
در پژوهش پيش رو سعي شده است تا با استفاده از روش توصــيفي - تحليلي و با ابزار گردآوري کتابخانه اي و اينترنتي به اين پرســش پاســخ داد که مهم ترين عوامل مؤثر در افزايش نقش روسيه پس از تحولات ٢٠١١ در منطقۀ خاورميانه در يک دهۀ اخير کدماند؟ در پاسخ به پرسش اصلي پژوهش اين فرضــيه مطرح ميشـــود که افزايش نقش روســـيه در قالب قدرت فرامنطقه اي و مداخله گر در منطقۀ خاورميانه و شمال آفريقا دررا ستاي ايجاد موازنۀ قوا با ويژگي چندوجهي - چندبرداري در ابعاد ساختار قدرت نظام بين المللي، ژئوپليتيکي و امنيتي در خاورميانه پس از وضــعيت آشــوب ٢٠١١ صــورت پذيرفت که درصــورت عدم حضور مسکو در بحران سوريه ، توازن قدرت در ساختار نظام بين الملل و مؤلفه هاي قدرت در سطح منطقه اي (منابع ، متحدان/ شرکا و قلمرو نفوذ) به شکل دومينووار به سمت غرب و آمريکا سوق مييافت ؛ همچنين حضور پررنگ روسيه در خاورميانه تحت تأثير بسترها و محرکه هايي امنيتي، سياسي و اقتصادي موجود در منطقه و درراستاي مقابله با يک جانبه گرايي و نظم آمريکايي به اجرا درآمده اســـت ؛ همانطور که توازن در حوزههاي اقتصـــادي، تجاري، ژئوپليتيکي و...