چکیده:
زمینه و هدف
توصیف را میتوان نوعی کنش زبانی دانست که در هر نوع گفتمانی اعم از ادبی و تاریخی میتواند حضور داشته باشد. ویژگیها و شاخصه های ظاهری و صوری توصیف این امکان را فراهم می آورد که بتوان در تحلیل متون تاریخی بخوبی از گزاره های توصیفی بهره گرفت. هدف اصلی این جستار نشان دادن انواع توصیف در نثر مصنوع با تکیه بر نظریه توصیف شناسی در دو کتاب تاریخ جهانگشا و تاریخ وصاف است.
روش مطالعه
این پژوهش گزارشی است از یک پژوهش بنیادی، نظری و اسنادی با روش توصیفی تحلیلی که بر مبنای مطالعات کتابخانه ای انجام شده است. در این پژوهش کوشش شده است نمونه ها و شواهد کافی از دو اثر تاریخ جهانگشا و تاریخ وصاف مورد بررسی و استناد قرار گیرد. روش پژوهش حاضر با پیروی از شیوه ساختارگرایان انجام خواهد شد و نگارندگان تلاش نموده اند در سیطره روشمند این شیوه، از تبعیت صرف دوری نمایند.
یافته ها
در تاریخ جهانگشا و تاریخ وصاف با انواع گزاره های توصیفی اعم از توصیفات ضمنی، پنهان، آشکار، صریح و مستقیم و نیز شگردهای بلاغی توصیف مواجه هستیم که نویسندگان از توصیف نه تنها در جهت تزیین، بلکه در جهت هنری ساختن متن و القای مطلب بهره برده برده اند.
نتیجه گیری
روایت خاص تاریخ جهانگشا و تاریخ وصاف از وقایع و حوادث تاریخی، این دو نویسنده را از تاریخ نگار به ادیبی هنرمند بدل نموده است. این دو نویسنده (مورخ) با بهره گیری از توصیف بعنوان مولفه ای سبکی در قالب توصیفات ساختاری (کوتاه، مفصل و طولانی، ضمنی، صریح، آشکار) و نیز توجه به جنبه های بلاغی تصویر، توانسته اند گزاره های روایت تاریخی را از روایتگری محض خارج ساخته و جنبه های هنری و ادبی آن را به کمک توصیف افزایش دهند.
BACKGROUND AND OBJECTIVES: Description is kind of linguistic action that can be present in any kind of discourse, whether literary or historical. The appearance and formal features and characteristics of the description provide the possibility to make good use of descriptive statements in the analysis of historical texts. The main purpose of this essay is to show the types of description in artificial prose based on the theory of description in the two books Tarikh Jahangosha and Tarikh Vassaf.
METHODOLOGY: In this research, it has been tried to examine and cite enough examples and evidences from the two works of Tarikh Jahangosha and Tarikh Vassaf. The method of the present research will be done by following the method of structuralisms and the authors have tried to avoid mere compliance in the methodical control of this method.
FINDINGS: The result of this research shows that in Jahangosha history and Vassaf history, we are faced with a variety of descriptive statements that the authors have used description not only for decoration but also to make the text artistic and to induce content.
CONCLUSION: The results of the research show that the special narration of Jahangosha's history and Vassaf history of historical events have changed these two authors status from historians to literary artists. By using description as a stylistic component in the form of structural descriptions (short, detailed and long, implicit, explicit, obvious) and also paying attention to the rhetorical aspects of the image, these two writers (historians)have been able to remove the propositions of the historical narrative from pure narration and artistic aspects. and increase its literature with the help of description.
خلاصه ماشینی:
مقاله پژوهشي بررسي شگردهاي ساختاري و محتوايي توصيف در متون تاريخي (مطالعۀ موردي: تاريخ جهانگشا و تاريخ وصّاف الحضره ) فاطمه آذري تربت ، مرتضي محسني *، احمد غنيپور ملکشاه ، مسعود روحاني گروه زبان و ادبيات فارسي، دانشکده ادبيات فارسي و زبانهاي خارجي، دانشگاه مازندران ، بابلسر، ايران .
com ORIGINAL RESEARCH ARTICLE Examining the structural and content methods of description in historical texts (Case study: Tarikh Jahangosha and Tarikh Vassaf al-Hazrah) F.
از اين رو متون تاريخي ـ ادبي چون تاريخ جهانگشا و تاريخ وصّاف بعنوان دو نمايندة نثر مصنوع و متکلف فارسي که از ظرفيتهاي ادبي زيادي نيز برخوردارند، امکان تحليل ادبي «توصيف » را فراهم ميآورند؛ چراکه نگاه نويسندگان اين دو اثر به توصيف با توجه به کاربردهاي فراوان آن ، گزاره هايي را فراهم کرده است که گاه با درنگ و تأمل خواننده را به تفکّر و تعمّق در آنچه نويسنده عامدانه يا غيرعامدانه مسکوت گذاشته است ، وادار ميکند و گاه اين گسستهاي توصيفي با نمودهاي آشکار، پنهان و تلويحي به تخيّل و تصويرسازي کمک ميکند تا کارکرد داستاني متن اعم از توصيف اشخاص ، حقايق و پديده ها با تأني و آرامش بيشتري انجام پذيرد.
مقاله اي با عنوان «توصيف و کارکردهاي زباني و ادبي آن در داستان معاصر، مطالعۀ موردي تنگسير صادق چوبک و بوف کور صادق هدايت » از سيستاني و همکاران (١٤٠١) که در اين مقاله نويسندگان نتيجه گرفته اند انواع توصيف ساختاري کوتاه ، بلند، توصيفات ضمني و پنهاني با کارکرد اساطيري و ادبي، بنمايه هاي اصلي روايت توصيفي را در داستانهاي مورد مطالعه در اين جستار تشکيل داده است .