چکیده:
موضوع عرفیشدن از دیرباز دستمایهی تحقیقات فراوان بوده است با این توضیح که اغلب تحقیقات برای سنجش عرفیشدن میزان دینداری جامعه را میسنجند و حالت معکوس دینداری را عرفیشدن قلمداد میکنند. اما مقاله ادعا دارد که عرفیشدن پدیدهای مستقل از دینداری است و برای سنجش آن نیز باید سنجههای مناسب احصا شوند. لذا نویسنده تلاش دارد با تحدید معنایی عرفیشدن، سطوح، ابعاد و مولفههای آن را نشان دهد. مقاله نشان میدهد که عرفیشدن در سه سطح کلان، میانه و خرد و در سه بعد اجتماعی (جامعوی)، دینی و فردی حادث میشود. عرفیشدن اجتماعی دارای سه مولفه ساختاری، فرهنگی و سازمانی است و در سه حوزه اجتماع، سیاست و اقتصاد اتفاق میافتد. عرفیشدن دینی نیز که در شکل «پذیرش ارزشها، معیارها و قواعد عرفی» و «منفعتطلبی» نمود پیدا میکند به دو سطح کلان و میانه مربوط میباشد. عرفیشدن فردی، به عرفیشدن انگیزهها، ارزشها، عقاید، احساسات، شناختها و رفتارهای فرد اشاره دارد.
The secularization in Iran has been the subject of much research, explaining that most studies to measure secularization measure the degree of religiosity of society and the reverse of religiosity is considered secularization. This article claims that secularization is a phenomenon independent of religiosity, and appropriate measures must be taken to measure it. Therefore, the author attempts to show its levels, dimensions and components by limiting the meaning of secularization. The article shows that secularization occurs in three levels: macro, medium and micro, and in three dimensions: social, religious and individual. Social secularization has three components: structural, cultural and organizational, and occurs in three areas: society, politics, and economics. Religious secularization, which manifests itself in the form of "acceptance of customary values, norms and rules" and "utilitarianism", is related to both macro and medium levels. Personalization refers to the secularization of one's motives, values, beliefs, feelings, cognitions, and behaviors.
خلاصه ماشینی:
آنانی که تلش دارند عرفـیشـد را در سـط تجربی بسنجند تنها به نبود دین اکتفا میکنند؛ یعنی شاخصهای آنـا بـرای سـنجش عرفیشد هما شاخصهای دینداری است و حالت بدیل، سلبی یا نبـود دیـنداری را عرفیشد تلقی میکنند )از باب مثال مراجعه شود بـه: اینگلهـارت و نـوریس، ٧٢-٦٨؛ بستا ، ٨٨؛ سرا زاده و پویا فر، ٩١؛ بهشتی و قاسمی، ٩٢؛ طالبا و رفیعـی، ٨٩(.
در سط فردی ، دین دیگر هـمچـو گذشـته تـوا شکل داد به باورها و رفتارهای افراد را ندارد و این وظیفه از سوی رقبای آ یعنی علـم و عقلنیت انجام میشود و در سـط اجتمـاعی نیـز دیـن تسـلط خـود را بـر نهادهـای اقتصادی ، سیاسی و علمی و کلیت اجتماع از دست میدهد١ و جامعه دیگر تحت تسـلط عقلنیت و علم قرار داشته و متناس با اقتضائات این دو عمل مـی کنـد.
پس علم توانسته رقی قدرتمندی بـرای دین شود و: ١- اداره جامعه را به عهده بگیرد، ٢- به تبیین واقعیت و امور بپـردازد، ٣- بـهمثابـه جها بینی، جای جها بینی دینـی را بگیـرد و بـه سـؤالت اساسـی بشـر پاسـخ گویـد، ٤- الگوهای رفتار از علم برخیزند و تعریف اخلق علمی شـود، و ٥- از طریـق نهادهـای تخصصی بهجای نهادهای دینی کارکردهای اساسی جامعه را انجـام دهـد )روشـن اسـت پیشازاین علم زمینه تسخیر طبیعت و تسـلط بـر آ را فـراهم آورده و امکـا برطـرف کرد نیازهای بشر را موج شده است (.
انواع عرفیشد از نظر شاینر عبارتاند از: 1 ١ـ افول دین در این شکل عرفیشد ، نمادها، عقاید و نهادهای دینی که پـیشازایـن مقبـول بودنـد، اعتبار و نفوذ خود را از دست می دهند؛ که نقطه او آ عرفـیشـد کلیـت جامعـه یـا جامعه بـدو دیـن اسـت.