چکیده:
مجتهد در مقام اجتهاد با دو عنصر موضوع و حکم روبروست؛ دو بحثی که بیش از پیش مورد توجه اندیشمندان علوم مرتبط با فقه و شریعت قرار داشته است و مسائل نوپدید در حوزه موضوعشناسی مسائل فقهی و اندیشه مقاصدی در حوزه مفهومشناسی احکام بودهاند؛ حل مسائل نوپدید به کمک مقاصد الشریعه یکی از پرتکرارترین اندیشهها است. این دو مفهوم از یکسو درون خود با چالشهایی روبرو هستند و از سوی دیگر با قرارگرفتن کنار یکدیگر، اندیشه مقاصدی در مواجهه با حل مسائل نوپدید، با چالشهای درونی متنوع و جدیدتری روبرو میشود که کارامدی آن را کمرنگ میکند. ازآنجاکه این دو مفهوم همچنان در مرحله نقض و ابرام هستند، عمده چالشها نتیجه آگاهینداشتن کافی به مسائل موضوعشناسی فقهی و تمسک خارج از ضوابط به مقاصد شریعت حاصل شده است. پژوهش پیشرو مبتنی بر روش تتبعی و تحلیلی، بعد از شرح اجمالی مفاهیم اجتهاد مقاصدی و مسائل نوپدید با شمارش بیستوپنچ چالش پیشروی رویکرد مقاصدی در مواجهه با مسائل نوپدید خواهد بود تا بتواند پاسخگوی شبهههای مختلف متفکران در زمینه بهکارگیری مقاصد شریعت به عنوان ابزاری اجتهادی باشد.
یواجه المجتهد عند الاجتهاد عنصرین الموضوع والحکم؛ وهما مناقشتان کانتا محل اهتمام کبیر من قبل علماء العلوم المتعلقه بالفقه والشریعه، حیث کانت من المسايل المستحدثه فی مجال دراسه الموضوعات للمسايل الفقهیه والفکر المقاصدی فی مجال دراسه مفاهیم الاحکام. حل المسايل المستحدثه باستخدام مقاصد الشریعه هو واحد من اکثر الافکار تکرارا. هذین المفهومین یواجهان تحدیات داخلیه متنوعه، من ناحیه، ومن ناحیه اخری، عندما یتم وضعهما جنبا الی جنب، یواجه فکر المقاصدی تحدیات داخلیه اجدد واکثر تعقیدا عند حل المسايل المستحدثه، مما یقلل من کفاءته. نظرا لان هذین المفهومین لا یزالان فی مرحله التطور والنضوج، فان معظم التحدیات ناجمه عن عدم الوعی الکافی بمسايل دراسه الموضوعات الفقهیه وعدم الالتزام بمقاصد الشریعه. البحث الحالی، سیعتمد علی المنهج التتبعی والتحلیلی، بعد شرح مفاهیم الاجتهاد المقاصدی والمسايل المستحدثه، مع تسلیط الضوء علی خمسه وعشرون تحدیا محتملا لاستخدام المنهج المقاصدی فی مواجهه المسايل المستحدثه، بهدف تلبیه مختلف احتیاجات المفکرین فی مجال استخدام مقاصد الشریعه کاداه اجتهادیه.