چکیده:
مسئله این تحقیق، دیگری و تأثیر آن در استکمال نفس از دیدگاه حکمت صدرایی است. برخی از متفکران معاصر در غرب به بحث دیگری و انواع مناسبات انسانی پرداختهاند و هر یک از زاویهای آن را بررسی نمودهاند. استکمال نفس از مسائلی است که ملاصدرا به واسطۀ دو اصل «جسمانیة الحدوث و روحانیة البقا» بودن نفس و «حرکت جوهری»، آن را توجیه عقلانی کرده است. کمال آدمی بر بهکارگیری دو قوۀ نظری و عملی و رسیدن به مرتبۀ عقل مستفاد و تخلیۀ نفس از رذائل اخلاقی وابسته است. از منظر ملاصدرا، استکمال نفس تنها از رهگذر نشیءۀ دنیوی و حیات اجتماعی قابلتحقق است. بیتردید در حیات اجتماعی نیز آدمی با دیگران ارتباط دارد و سعادت و شقاوت نفس تا حد زیادی در گرو نحوۀ تعامل با آنهاست. مصادیق دیگران، تودۀ مردم، استاد و ولی جامعه است. سالک در سفر چهارم نیز ناگزیر با دیگران، مرتبط است و از این رهگذر نه تنها در هدایت آنان رهگشاست، بلکه این ارتباط در سیر صعودی او نیز اثربخش است. در این مقاله با روش تحلیلی، نحوۀ اثربخشی دیگران در استکمال نفس بررسی خواهد شد.
The issue reviewed in this research is the other and its effect on perfection of the soul from the viewpoint of Mulla Sadra's philosophy. Some contemporary thinkers in the West have paid attention to the issue of the other and various types of human relationships and each have addressed this issue from a different angle. Perfection of the soul is one of the issues that has been rationally justified by Mulla Sadra through the two principles of "corporeality of contingency and spirituality of persistence" of the soul and "substantial motion". The perfection of a person depends on the use of two theoretical and practical faculties and reaching the rank of acquired intellect and emptying the soul of moral vices. From Mulla Sadra's viewpoint, perfection of the soul can only be achieved through worldly mode of being and social life. Undoubtedly, in the social life, human beings are connected with others, and the prosperity and adversity of the soul depends, to a large extent, on how one interacts with them. Examples of others include the mass of people, the teacher and the guardian of the society. In the fourth journey, the seeker is inevitably connected with others, and thereby, he is not only a pathfinder in guiding them, but this connection is also effective in his own upward journey. In this article, the effectiveness of others in the perfection of the soul will be examined with an analytical method.
خلاصه ماشینی:
دست یافتن به سعادت مطرح شده در حکمت متعالیه، تنها در دنیا و به واسطۀ سیر از محسوس به معقول ممکن است؛ بدین معنا که نفس انسان سفر خود به سوی حقتعالی را از مرتبۀ هیولانی به عنوان اولین منزل، آغاز میکند و پس از طی کردن مراتب جسمانی، نباتی و حیوانی، وارد مرتبۀ انسانی میشود.
بنابراین امر معاش در دنیا (که حالت تعلق نفس به بدن است)، از ضروریات معاد و انقطاع به سوی خدا و تبتّل (بریدن از غیرخدا) به سوی اوست و این امر به دست نمیآید، جز اینکه بدن انسان سالم و نسلش پایدار بوده و نوع او حفظ شده باشد (ملاصدرا، 1360؛ب: 362-361) ملاصدرا بر این باور است که خوراک، پوشاک و مسکن، که لازمۀ تحقق سلامت بدن و پایداری نوع آدمیاند، نیازمند اسباب دوری همچون خدمترسانان برای بقای نوع هستند (همان: 363-362) او معتقد است آدمی در امور معاش استقلال ندارد و به انسانهای دیگر وابسته است.
این رذائل اخلاقی که تنها در فرایند ارتباط با دیگران شکل میگیرند از دو جهت میتوانند در زندگی اخروی انسان اثرگذار باشند؛ بدین معنا که در مواجهه با دیگری، اجتناب و زدودن نفس از رذایل، نوعی مجاهده در سلوک است و استکمال سالک و ارتقای او به مراتب بالاتر را سبب میشود.
از نظر اکهارت رفع وابستگیها یا همان تعلقات این جهانی، عشق به مبدأ را به همراه میآورد و این عشق، اراده را برای نفی دیگر وابستگیها تقویت میکند و با قویتر شدن اراده، عشق شدیدتر میشود تا اینکه در نهایت انسان به مرتبۀ وارستگی کامل و اتحاد با خدا میرسد.