چکیده:
مسائل مربوط به قوای نفس یکی از مهمترین مباحث علمالنفس صدرایی است. به دو جهت مسائل قوای نفس با پیشفرضهای طبیعی آمیخته شده است؛ جهت اول آنکه فلاسفه پیش از ملاصدرا، مسائل علمالنفس را در بخش طبیعیات مورد بحث قرار دادهاند و جهت دوم آنکه نفس و بدن رابطه وثیقی با یکدیگر دارند، بهطوری که پرداختن برخی مسائل مربوط به قوای نفس مستلزم بحث از مسائل مربوط به بدن نیز میباشد. در این نوشتار که دادهها بهصورت کتابخانهای جمعآوری شده و به روش عقلی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است، مشخض شده که پیشفرضهای طبیعی همچون نظریه عناصر اربعه، مزاج و افلاک نهگانه و گزارههای تجربی مربوط به آثار و عملکرد اعضای بدن حیوان به سه نحو در مباحث قوای نفس بهکار رفته است؛ به این صورت که برخی از این پیشفرضها در اثبات مسائل بهکار رفته است؛ مانند احصاء و اثبات قوای نفس، ضروری بودن قوه لامسه و اثبات قوای نفوس فلکی. برخی دیگر از این پیشفرضها نیز در تبیین مسائل استفاده شده است؛ مانند تعریف و تحدید قوای نفس، تبیین عملکرد قوای نفس و جایگاه آلات و قوای نفس؛ و برخی از پیشفرضهای طبیعی، منشأ طرح مسائل خاص در مباحث قوای نفس شده است؛ مانند مسائل قوای نفس فلکی.
Explorations concerning the faculties of the soul are among the most important discussions within Sadrian psychology. Based are two aspects, the discussions on faculties of the soul are interconnected with natural assumptions. Firstly, philosophers prior to Mulla Sadra have discussed psychological problems in the section on natural sciences. Secondly, the soul and body have a close relationship, to the extent that addressing certain issues related to faculties of the soul necessitates discussing bodily issues. In this paper, compiled data have been analyzed and examined using a rational method. It is established that natural assumptions, such as the theory of the four elements, the mizaj (temperaments) and the nine spheres of heaven, as well as empirical propositions regarding the effects and functions of animal body parts, have been employed in three ways in discussions related to the faculties of the soul. Some of these assumptions have been utilized in proving problems, such as enumerating and proving the faculties of the soul, the necessity of the faculty of touch, and proving the faculties of the heavenly souls. Other assumptions have been employed in expounding issues, such as defining and specifying faculties of the soul, elucidating the functions of faculties of the soul, and clarifying the position of tools and faculties of the soul. Some natural assumptions have even originated specific problems related to the discussions on faculties of the soul, such as the problems of faculties of the heavenly soul.
خلاصه ماشینی:
در این نوشتار که دادهها بهصورت کتابخانهای جمعآوری شده و به روش عقلی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است، مشخض شده که پیشفرضهای طبیعی همچون نظریه عناصر اربعه، مزاج و افلاک نهگانه و گزارههای تجربی مربوط به آثار و عملکرد اعضای بدن حیوان به سه نحو در مباحث قوای نفس بهکار رفته است؛ به این صورت که برخی از این پیشفرضها در اثبات مسائل بهکار رفته است؛ مانند احصاء و اثبات قوای نفس، ضروری بودن قوه لامسه و اثبات قوای نفوس فلکی.
از نظر ملاصدرا همانطور که انسان دارای مرتبه عقلانی و ادراکات کلی و مرتبه نفس حیوانی و ادراکات جزیی است و مرتبه عقلانی بهطور مباشر فاعل افعال جزیی نیست، بلکه بهواسطه مرتبه حیوانی و قوای جزیی و قوه عامله منطبع در بدن، افعال جزیی را انجام میدهد؛ در مورد افلاک نیز چنین است، هر فلک دارای عقلی است که کلیات را درک میکند و نفس جزیی دارد که به وسیله آن جزئیات را تخیل مینماید (همو، 1360، ص62) و این مراتب تحت وجود واحد بسیط نفس فلکی موجود هستند (همو، 1417ق، ج1، ص239).
ملاصدرا برای تبیین عملکرد قوای نباتی مسائلی در مورد غذا و فرایند هضم غذا و تبدیل شدن آن به اعضای بدن مطرح کرده است که جایگاه طرح این مسائل علوم طبیعی است (همو، 1981م، ج8، ص91 -93).
اما بهجهت اتحاد نفس و بدن و رابطه وثیقی که بین قوا و آلات بدنی وجود دارد، ملاصدرا نیز به تبیین مباحث مربوط ادراکات و عملکرد قوای نفس در حیطه بدن پرداخته و در خلال این مسائل از پیشفرضهای طبیعی استفاده کرده است.