چکیده:
امام علی(ع) با تاکید بر دوسویه بودن حق در نهجالبلاغه، امکان تضییع حق فرادست توسط زیردست و بهتبع آن بیعدالتی نسبت به فرادست را وارد میدانند. مفهومی که در ادبیات عدالت سازمانی مغفول مانده است. بنابراین، هدف این پژوهش احصاء دلالتهای ادراک عدالت فرادستان در سازمان مبتنی بر راهبرد دلالتپژوهی از نهجالبلاغه است. با تعریف عدالت بهمعنی دادن حق به صاحب حق، دلالتهای احصاءشده مبین ذیحق بودن فرادستان و برخورداری زیردستان از قدرت و انگیزة نقض این حق است، که امام(ع) به ویژگیهای ادراککننده (فرادست)، ادراکشونده (زیردست) و زمینههای این ادراک اشاره کردهاند.
علاوه بر معرفی عدالت فرادست بهعنوان سازهای جدید، یافتههای پژوهش نشان میدهد، با ورود این سازه در مفهوم عدالت سازمانی، تحولی پارادایماتیک رخ میدهد. از این منظر، عدالت موهبتی نیست که توسط فرادستان به زیردستان اعطا و یا دریغ شود، بلکه عدالت مفهومی است محیط بر کنشگران سازمان. بر این اساس، ادراک عدالت، مفهومی ایستا، درخصوص یک رفتار یا واقعه نیست بلکه، ادراکی است تجمعی و پویا که در کنشهای اجتماعیِ مشارکتکنندگان، متجلیشده و تبدیل به جو غالب میگردد، که نه فرادستان میتوانند از مسئولیت خود در قبال آن شانه خالی کنند و نه زیردستان آنقدر کوچک فرض میشوند که تاثیری در آن نداشته باشند.
According to organizational justice literature review, up to now subordinates always consider as perceptual and Supremes as perceived. Nevertheless, isn’t it possible that Supremes evaluate subordinates behaviors in terms of fairness? One of the most important issues to introduce a new concept, is to prove that it matters. The target of this paper is to provide rational evidences based on commentary of statements of Imam Ali in Nahj al-Balaghah about Supremes justice perception, by implication-research study to extract Normative and behavioral implications of this concept. By defining justice as "to give a person his or her due" and accepting rights of Supremes, and then subordinates power and motivations for violating Supremes rights, thus Supremes justice perception maters too. Research findings show, by entering this concept to body of organizational justice literature a paradigmatic Revolution will occur. According to this new viewpoint justice is not a blessing giving to subordinates by Supremes. but justice surrounding all the active players in organization, and emerging by role-playing of all contributors in a social interaction and became a dominate atmosphere in which neither Supremes could escape from their responsibility for that nor subordinates is considered so powerless that have no influence on that.
خلاصه ماشینی:
به جهت اهمیـت نقش فرادستان در اعطاء پاداش ، تعیین وظایف ، تقسیم کارها، توانمندسازی ، ایجـاد انگیـزش و تعیین اهداف راهبردی (١٠٠٥ :٢٠٠٠ ,Dirks)، و نقش اصلی در اخلاقی بودن و اخلاقـی رفتـار کردن جامعه (رفعـت ، ١٤٠٠) و اهمیـت ادراک عـدالت در تصـمیمات و رفتـار افـراد، مسـئله اینجاست چرا تا کنون در پژوهش های سازمانی ، به عدالت از این منظر نگریسته نشده است ؟ آیا نادیده گرفتن ادراک عدالت در فرادستان ١ نمی توانـد یکـی از دلایـل عـدم دسـتیابی بـه وضـع مطلوب در خصوص عدالت باشد؟ آیا این امکان وجود ندارد کـه دلیـل بخشـی از رفتارهـای رهبران و مدیران در سازمان ها ناشی از این امر باشد که آنها به درستی و یا بـر اسـاس برداشـتی غلط تصور کنند که زیردستان نسبت به آنها بی انصافی نموده و حقوق آنها را رعایت نکرده اند؟ فرادستی که به درستی و یا بر اثر سوء برداشـت ، احسـاس مـی کنـد از سـوی زیردسـت مـورد بی انصافی قرارگرفته ، چگونه می تواند رفتاری منصفانه با زیردسـت داشـته باشـد؟ و بـه عنـوان سلسله جنبان فرهنگ منشاء جو عدالت باشد؟ فاقد شیئ چگونه می تواند معطی آن باشد؟ به نظر می رسد از منظر ادراک کننده ، از میان ادراک عدالت در زیردستان ، همکاران همسطح و فرادستان ، با توجه به موارد فوق ، ادراک عدالت فرادست سهم بیشتری بر جو عدالت و بـه تبـع آن تبیـین چرائی خروجی های رفتاری و سازمانی داشته باشد که بر اهمیت پرداختن به آن می افزاید.