چکیده:
هدف پژوهش حاضر بررسی چرایی و چگونگی تأثیر عرفان بر سیاست است. در این راستا و با روش توصیفی- تحلیلی به این سوالات پاسخ داده شده است که چرا علم و آگاهی شهروندان در اغلب موارد به عمل نمیانجامد؟ چرا شعارها و اهداف مطلوب بزرگان و سیاستمداران برای رساندن جامعه به سعادت و نیکبختی، جامه عمل نمیپوشاند؟ در این پژوهش تلاش شده است تا نشان داده شود که عرفان چگونه میتواند راهحلهای موثری ارائه کند. عرفان مدنظر در این پژوهش، عرفان خانقاهی و عزلتگزینی نیست، بلکه عبارت از شناخت گسترده و عمیق دینی است که از ظاهرگرایی و مناسکگرایی فاصله گرفته، و به هسته و عمق دین توجه میکند. آگاهی، تفکر و تأمل، ایمان و دوری از افراط و تفریط از جمله عواملی هستند که رسیدن به عرفان را میسر میسازند. بنابراین، فراهم کردن آزادی، فراغت و زمینههای اخلاقی زیستن، از مهمترین وظایف سیاست برای نزدیک شدن عرفان و سیاست و حل مشکل شکاف عمل و نظر است. براساس دیدگاه اندیشمندان مختلف علل شکاف میان نظر و عمل عواملی مانند اولویت منافع فردی بر جمعی، جدایی حکمت نظری از عملی، عدم رسوخ علم در جان انسان و جدایی علم حصولی از حضوری، مناسکی و ظاهری شدن دین در فقدان عرفان، عدم حاکمیت انسان بر قوای مختلف خود و مواردی از این قبیل است.
AbstractThe reason and importance for the mysticism of politics is based on the problem of the present article. The purpose of writing this article is to answer one of the issues and problems of social science, why are the issues not implemented in some cases? The present article considers the existence of mystical teachings and thoughts as one of the factors that lead to the gap between opinion and action. According to different thinkers, the causes of the gap between opinions and factors such as the role of individuals on the collective, the separation of theoretical wisdom from practical, the lack of penetration of science in human life and the separation of acquired science from presence, rituals and appearances of religion in the absence of mysticism, the lack of human sovereignty. It is based on its different powers and cases of this tribe. In this article, by analyzing these cases, it can be pointed out how to provide therapeutic solutions. In fact, what should change is our way of looking at phenomena and especially mysticism itself.
خلاصه ماشینی:
براساس دیدگاه اندیشمندان مختلف علل شکاف میان نظر و عمل عواملی مانند اولویت منافع فردی بر جمعی، جدایی حکمت نظری از عملی، عدم رسوخ علم در جان انسان و جدایی علم حصولی از حضوری، مناسکی و ظاهری شدن دین در فقدان عرفان، عدم حاکمیت انسان بر قوای مختلف خود و مواردی از این قبیل است.
از آنجا که عرفان همواره به عنوان امری بیگانه از اجتماع و تنها برای عدهای خاص و معدود تصور شده است، توجه به فواید و نتایج آن مورد غفلت واقع شده است؛ در حالی که حتی با وجود چنین تصوری، عرفان توانسته است در جامعه سیاسی، تأثیرات بزرگی برجای بگذارد (عشقی، 1379: ص126).
پاسخ دیگر این است که نوعی الگوی مراتبی برای جامعه سیاسی وجود دارد که هر مرحله تابع مرحله فوق خویش است و از آن متأثر میشود، همان گونه که بر مرحله زیرین تأثیر مینهد.
بنابراین، از آنجا که افراد با درجات مختلف در یک جامعه وجود دارند، باید به معرفت عرفانی نیز توجه نمود و تلاش کرد تا این معرفت گسترش یابد و عمل مبتنی بر عرفان نیز بسط یابد.
بحث وحدت و تشکیک وجود در مباحث عرفانی سبب شده است، تا پراکندگی حکمت نظری و حکمت عملی که باعث جدایی بخشهای مختلف زندگی انسان مانند اخلاق، تدبیر منزل و فن سیاست شده است، به انسجام مبدل شود (جوادی آملی، 1387: ج4، ص167).
اما در حکمت عملی، مسائلی مورد نظر است که حول محور انسان میگردد و اگر انسان نباشد، این مسائل نیز وجود نخواهد داشت؛ مانند تدبیر منزل، نحوه اداره جامعه و اخلاق.