چکیده:
این پژوهش با هدف بررسی اثرات و پیامدهای سیاستگذاری برنامه درسی در نظام آموزشوپرورش ایران بهمنظور ارائه مدل انجام شده است. روش پژوهش روش آمیخته یا ترکیبی بود، بدین صورت که در بخش اول با تحلیل دادهبنیاداز نوع اشتراوس و کوربین،ابعاد ، سطوح ، فرایند ، مشارکت کنندگان و مولفههای موثرسیاستگذاری برنامه درسی در نظام آموزشوپرورش ایران شناسایی و در بخش دوم با روش توصیفی از نوع پیمایشی به اعتبارسنجی آنها پرداخته شد. جامعه آماری در بخش اول، نخبگان صاحبنظر ودارای تجربه در حوزه سیاستگذاری برنامه درسی بودند که با استفاده از روش نمونهگیری نظری به آنها مراجعه شد.در بخش دوم جامعه آماری شامل متخصصان برنامه درسی در حوزه سیاستگذاری بودند. در بخش کیفی تعداد مصاحبهشوندگان 11 نفر بود ودر بخش کمّی بااستفاده از جدول مورگان تعداد 148 نفر نمونه برآورد شد. ابزار پژوهش در بخش اول، مصاحبه نیمهساختاریافته و در بخش دوم، پرسشنامه محققساخته مبتنی بر ابعاد و مؤلفههای استخراجی از دیدگاه صاحبنظران گوناگون است که روایی صوری و محتوایی آن پس از مطالعه توسط متخصصان دانشگاهی تأیید شده است. پایایی پرسشنامه نیز با ضریب آلفای کرونباخ 0.96بود.در تحلیل کیفی یافتههااز پارادایم تفسیرگرایی و نرم افزار 2018 Maxqda استفادهشد. در تحلیل کمّی دادهها از روش تحلیل مسیر با نرمافزارSmartPLS3 استفاده شد. نتایج نشان داد اثرات و پیامدهای سیاستگذاری برنامه درسی در نظام آموزشوپرورش ایران عبارتاز شرایط علی(عدم تعامل قدرتهای مسلط و دانش آکادمیک ،عدم شفافیت در فلسفه غالب موثر)، شرایط زمینهای(مقاومت جامعه مخاطبین در مقابل سیاستهای تجویزی، فرصت واقع بینی نسبت به نتایج عملیاتی سیاست)،شرایط میانجی(نگرش سهمیه ای به سیاست گذاری، فاصله بین سیاستگذار و سیاست پذیر) ، پدیده محوری(سیاستهای محتوا، سیاست های یاددهی و یادگیری،ارزشیابی سیاستهاو سیاست اهداف)،راهبردها(بسترسازی برای نظام چند تالیفی، اعمال چرخه پویا ، ایجاد فضای مشترک تصمیم سازی) و پیامدها(حساسیت سیاست ها نسبت به تحولات، استقرار چرخه فعال سیاست گذاری،اجرای عدم تمرکز تا سطح مدارس) بوده لست.
The aim of this study was to investigate the effects and consequences of curriculum policy in the Iranian education system in order to provide a model. The research method was a combined method. Inthe first section, with the analysis of Strauss and Corbin type of grounded theory, the dimensions, levels, process, participants and effective components of the policy making program in Iran education system were identified and in the second section, they were validated through a descriptive survey method. The statistical population in the first section was the elites with experience in the curriculum policy who were referred using the snowball sampling method. In the second part, the sample included curriculum and policy specialists. In the qualitative phase, the number of interviewees was 11, and in the quantitative phase, using the Morgan table, the number of samples was estimated to be 148. The research tool in the first section was a semi-structured interview and in the second secton, a researcher-made questionnaire based on the extracted dimensions and components from the perspective of various experts was used. The validity &Reliability were confirmed by academic experts after the study. The reliability of the questionnaire during the calculation of Cronbach's alpha coefficient was 0.96. In the qualitative analysis of findings, interpretive Paradigm & Maxqda2018 used and in the quantitative analysis of data, path analysis was used with SmartPLS3. Results showed the effects and consequences of curriculum policy in the Iranian education system including :Causal conditions (lack of interaction between dominant powers and academic knowledge, lack of transparency in effective dominant philosophy), background conditions (resistance of the audience community against prescriptive policies, the opportunity to be realistic about the operational results of the policy), mediating conditions (quota attitude towards policy making, the distance between the policy maker and the policy taker), the central phenomenon (content policies, teaching and learning policies, policy evaluation and policy goals), strategies (setting the stage for a multi-authorship system, applying a dynamic cycle, creating a common decision-making space) and consequences (the sensitivity of policies Regarding the developments, the establishment of an active policy-making cycle, the implementation of decentralization up to the school level).
خلاصه ماشینی:
چکیده این پژوهش با هدف بررسی اثرات و پیامدهای سیاستگذاری برنامه درسی در نظام آموزشوپرورش ایران بهمنظور ارائه مدل انجام شده است.
نتایج نشان داد اثرات و پیامدهای سیاستگذاری برنامه درسی در نظام آموزشوپرورش ایران عبارتاز شرایط علی(عدم تعامل قدرتهای مسلط و دانش آکادمیک ،عدم شفافیت در فلسفه غالب موثر)، شرایط زمینهای(مقاومت جامعه مخاطبین در مقابل سیاستهای تجویزی، فرصت واقع بینی نسبت به نتایج عملیاتی سیاست)،شرایط میانجی(نگرش سهمیه ای به سیاست گذاری، فاصله بین سیاستگذار و سیاست پذیر) ، پدیده محوری(سیاستهای محتوا، سیاست های یاددهی و یادگیری،ارزشیابی سیاستهاو سیاست اهداف)،راهبردها(بسترسازی برای نظام چند تالیفی، اعمال چرخه پویا ، ایجاد فضای مشترک تصمیم سازی) و پیامدها(حساسیت سیاست ها نسبت به تحولات، استقرار چرخه فعال سیاست گذاری،اجرای عدم تمرکز تا سطح مدارس) بوده لست.
سندکاوی اسناد موجود در اینحوزه با هدف تولیدمحتوای موردنظر جهت مطالعه نظاممند، تحلیل، طبقهبندی و استخراج مؤلفههای الگوی سیاستگذاری انجام شد و تمامی منابع مکتوب داخلی و خارجی در زمینه سیاست برنامه درسی را شامل میشود که با جستجوی عبارات سیاست برنامه درسی و سیاست گذاری برنامه درسیcurriculum policy) &curriculum policy making)درپایگاههای اطلاعاتی گوگل اسکولار، اریک، سیج، ویلی و تیلور و فرانسیس ( ERIC,Google scholar، SAGE، WIELY،TAYLOR&FRANCIES ) و با سندکاوی در حوزه 6 سند مرتبط سیاستگذاری برنامه درسی در نظام آموزشوپرورش ایران در نظر گرفته شد که شامل سند تحول بنیادین،برنامه درسی ملّی، بیانیه گام دوم انقلاب، نقشه راه فرهنگی کشور، سیاستهای ابلاغی نظام از سوی مقام معظم رهبری و قوانین مجلس شورای اسلامی در حوزه برنامه درسیبوده است.