چکیده:
هدف پژوهش حاضر مقایسه وضعیت یاددهی- یادگیری معلمان دورههای تحصیلی سهگانه در شهر کلیبر بر اساس مدل آشور بود. روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعهی آماری پژوهش شامل کلیه معلمان دورههای سهگانه (ابتدایی، دوره اول و دوم متوسطه) شهر کلیبر به تعداد 575 نفر بود که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان 231 نفر با روش نمونهگیری تصادفی طبقهای نسبتی به عنوان نمونه انتخاب شد. ابزار مورد استفاده، پرسشنامهی 29 سؤالی بود. جهت تعیین روایی صوری و محتوایی پرسشنامه از نظر متخصصان و برای تعیین پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که پایایی کل پرسشنامه معادل با 913/0 به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی (میانگین، انحراف استاندارد و...)، آزمون کروسکال والیس استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد تفاوت معناداری بین وضعیت یاددهی- یادگیری معلمان در دورههای تحصیلی سه گانه در شهر کلیبر در بعد تحلیل فراگیران و بهکارگیری رسانه و ابزارها وجود ندارد؛ اما در بعد بیان اهداف، انتخاب روش، رسانه و ابزارها، مشارکتدهی فراگیران و ارزشیابی و بازنگری تفاوت وجود دارد. در نهایت میتوان گفت که مؤلفههای الگوی آشور در دروس مختلف تا حدودی مورد توجه قرار گرفته است، اما در برخی مؤلفههای این الگو بین میانگینها تفاوت معناداری وجود دارد و در اکثرا مؤلفهها، معلمان ابتدایی وضعیت بهتری داشتند.
The purpose of the present study was to compare the teaching status of teachers in primary, middle and high school in the Kalibar city based on the Assure model. The research method was a descriptive survey. The statistical population consisted of all teachers in all three courses (primary, middle and high school) in the city of Kalibar with 575 people, which were selected as a sample using the Krejcie & Morgan table. The tool used, was the questionnaire that had 29 questions. Specialists were used to determine the face and content validity, and to determine the reliability of the questionnaire, Cronbach's alpha coefficient was used, with the total reliability of the questionnaire equivalent to 0.913. descriptive statistics (mean, standard deviation, etc.) and Kruskal-Walli's test were used for data analysis. The results showed that there is no significant difference between the teaching-learning status of teachers in all three courses in the Kalibar in the dimension of learners' analysis and the use of media and tools; But there is a difference in the statement of goals, selection of methods, media and tools, participation of learners, and evaluation and feedback. Finally, it can be said that the Assure model components have been somewhat considered in different courses, but in some of the components of this model there was a significant difference between the average, and in most of the components, elementary teachers were better
خلاصه ماشینی:
نتايج پژوهش نشان داد تفاوت معناداري بين وضعيت ياددهي - يادگيري معلمان در دوره هاي تحصيلي سه گانه در شهر کليبر در بعد تحليل فراگيران و به کارگيري رسانه و ابزارها وجود ندارد؛ اما در بعد بيان اهداف ، انتخاب روش ، رسانه و ابزارها، مشارکت دهي فراگيران و ارزشيابي و بازنگري تفاوت وجود دارد.
در خصوص ميزان کاربست اين مدل نيز سبحانينژاد و سربازيان اسفندآباد (١٣٩٧) چنين نتيجه گرفتند که ميانگين عملکرد معلمان مقطع ابتدايي در ابعاد; انتخاب روش ها، رسانه ها و مواد آموزشي و تحليل ويژگي هاي دانش آموزان کمتر از حد متوسط است و ميزان رسانه و مواد آموزشي مورد استفاده در فرآيند تدريس نيز متوسط است ، درحالي که از نظر بيان اهداف آموزشي ، مشارکت کلاسي دانش آموزان و ارزشيابي آموزشي در فرايند تدريس بالاتر از حد متوسط بوده است .
همچنين يافته ها نشانگر آن بود که تفاوت معناداري بين وضعيت ياددهي - يادگيري معلمان دوره هاي سه گانه شهر کليبر در بعد بيان اهداف وجود دارد و ميانگين رتبه در دوره ابتدايي بيشتر از اول و دوم متوسطه است .
در بخش ديگري، نتايج نشانگر آن بود که تفاوت معناداري بين وضعيت ياددهي - يادگيري معلمان دوره هاي سه گانه شهر کليبر در بعد انتخاب روش ، رسانه و ابزارها وجود دارد و ميانگين رتبه در دوره دوم متوسطه بيشتر از دوره ابتدايي و اول متوسطه است .
در بخش ديگري از تحقيق ، نتايج نشان داد که تفاوت معناداري بين وضعيت ياددهي - يادگيري معلمان دوره هاي سه گانه شهر کليبر در بعد مشارکت دهي فراگيران وجود دارد و ميانگين رتبه در دوره ابتدايي بيشتر 1- Guan et al 2- Alemdag and Cagiltay 3- Abdulrahaman & et al 24 از دوره اول و دوم متوسطه است .