چکیده:
ادیان ابراهیمی یعنی دین اسلام، مسیحیت و یهودیت در بسیاری از عقاید و احکام عملی باهم قابل مقایسه هستند. مقایسه این ادیان در مسایل اعتقادی بیانگر اشتراکاتی است که حکایت از آسمانی بودن آنها میکند. عقاید و مسایل مشترکی که در آموزههای این ادیان وجود دارد در ادیان بشری و مکاتب فلسفی ادیان شرقی وجود ندارد؛ بنابراین یکی از وجوه امتیاز بین ادیان آسمانی و غیر آسمانی همین عقاید و اصول مشترک این ادیان است. در این نوشتار به روش مطالعه کتابخانهای موضوعاتی همچون زیارت قبور، شفاعت، توسل، تبرک و تقیه در ادیان ابراهیمی بررسی شده است. امروزه برخی از فرقههای اسلامی شبهاتی القا کردهاند و مدعی هستند که این عقاید با آموزههای ادیان آسمانی سنخیت نداشته و از فرهنگ مشرکان وارد جامعه اسلامی شدهاند. در این نوشتار با مقایسه ادیان ابراهیمی ثابت میشود همان گونه که این ادیان در بسیاری از عقاید و آموزههای دیگر مانند توحید، معاد، نبوت و مسایل عبادی اشتراک دارند در این موضوعات نیز اختلافی بین آنها وجود ندارد و باور به این امور با آموزههای آسمانی در تضاد نیست؛ بلکه بیشتر آنها یا منشا شرعی دارند و یا از آموزههای عقلی است که نمیتوانند با آموزههای توحیدی اسلام منافات داشته باشند.
The Abrahamic religions, namely Islam, Christianity, and Judaism, share many beliefs and practical teachings that can be compared. The comparison of these religions regarding theological issues demonstrates commonalities among them that indicate their celestial nature. The common beliefs and issues found in the teachings of these religions are absent in human religions and philosophical schools of Eastern religions. Therefore, one of the distinguishing aspects between celestial and noncelestial religions lies in these shared beliefs and principles. This paper, applying a library-based research method, examines topics such as visiting graves, intercession, solicitation (tawassul), seeking blessings (tabarruk), and religious concealment (taqiyya) in the Abrahamic religions. Certain Islamic sects have recently raised doubts, arguing that the aforementioned beliefs are incongruent with the teachings of celestial religions and have infiltrated Islamic society from polytheistic cultures. By comparing the Abrahamic religions, this paper demonstrates that, just as these religions share doctrines and teachings in various areas such as monotheism, the afterlife, prophethood, and rituals, there is no difference between them in those subjects. Moreover, the acceptance of those notions does not contradict the celestial teachings; rather, they are either rooted in religious sources or derived from rational teachings that cannot be in conflict with Islamic monotheistic teachings.
خلاصه ماشینی:
در این نوشتار با مقایسه ادیان ابراهیمی ثابت میشود همانگونه که این ادیان در بسیاری از عقاید و آموزههای دیگر مانند توحید، معاد، نبوت و مسائل عبادی اشتراک دارند در این موضوعات نیز اختلافی بین آنها وجود ندارد و باور به این امور با آموزههای آسمانی در تضاد نیست؛ بلکه بیشتر آنها یا منشأ شرعی دارند و یا از آموزههای عقلی است که نمیتوانند با آموزههای توحیدی اسلام منافات داشته باشند.
در این نوشته با مقایسۀ ادیان ابراهیمی بر محور این عقاید ثابت میشود همانگونه که این ادیان در بسیاری از عقاید و آموزههای دیگر مانند توحید، معاد، نبوت و مسائل عبادی اشتراک دارند در این موضوعات نیز اختلافی در بین آنها وجود ندارد و از این مشترکات به دست میآید اعتقاد به این امور با آموزههای آسمانی در تضاد نیست؛ بلکه بیشتر آنها یا منشأ شرعی دارند و یا از آموزههای عقلی است که نمیتوانند با آموزههای توحیدی دین اسلام منافات داشته باشند.
در قاموس کتاب مقدس بعد از مقدمهای میگوید: «روح در ما شفاعت میکند» و مراد از این مطلب سطوت روحالقدس است که در قلب ما موجود گشته ما را تعلیم میدهد و هدایت میفرماید تا بدان واسطه قدرت یابیم بر ایجاد آن عواطف مقدسه که حضرت قادر متعال آنها را بهواسطه شفاعتکننده از ما میپذیرد و کتاب مقدّس شفاعت و قربانی مسیح( را پیش نهاد خاطر میسازد و آن را چون بنیاد شفاعت مسیح( قرار میدهد بدین لحاظ چون شفاعت مسیح( را داریم بههیچوجه من الوجوه احتیاج به شفاعت دیگر نه خواهیم داشت اعم از اینکه مقدّس یا ملک باشد (هاکس، 1377، ص525).