چکیده:
روایت را می توان شیوه ای برای یافتن یک هدف و مقصود برای معماری یا روشی برای ورود به ساختار، متن و محتوای اثر معماری دانست. فرد نابینا در برخورد با یک فضای جدید و نا آشنا شروع به ساخت تصویری ذهنی و نقشه گونه ای از مسیرها و جانمایی ریز فضاها می کنند که مسلما هرچه این روابط راحت تر و شفاف تر باشند، احساس رضایت آن ها از آن فضا بیشتر است. لذا با استفاده از ساخته ها و تصورات ذهنی نابینایان می توان فضاهای مورد استفاده آنان را طراحی کرد. روایت پردازی این امکان را فراهم می سازد که بتوان از آن به عنوان روشی برای تفکر خلاق در طراحی فضاها و از طرفی هم در درک زندگی کاربر نیز استفاده کرد و هم-چنین دارای اثر بخشی مثبت در طی مراحل فرایند طراحی است و می توان به عنوان رویدادی مفید توصیه نمود. از طرفی معماری برای نابینایان یکی از موضوعاتی است که عوامل مختلفی در شکل گیری آن تاثیر گذار است. در این میان برای ارتباط غیر بصری با فضا نیازمند دقت و توجه کافی به دیگر حواس آدمی به غیر از حس بینایی در اوست. بنابراین آنچه در این تحقیق پیش روست، تلاشی است برای چگونگی طراحی فضایی مناسب برای نابینایان بر پایه روایت گری مخاطبان فضا. پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیل کیفی و مطالعات کتابخانه ای به تعریف روایت و روایت گری پرداخته و با تعمیم موضوع روایت گری به افراد نابینا و توانایی های این افراد در طراحی فضای معماری برای دستیابی به فضای معماری مناسب پرداخته است. لذا پژوهش حاضر در موسسه فرهنگی هنری نابینایان بصیر شهر تبریز با شرکت 15 نفر نابینا و کم بینا انجام شده است. نتایج این بررسی ها نشان می داد که بهره گیری از طراحی اینگونه فضاهای قابل حس و درک برای نابینایان بر پایه روایت گری خود مخاطبان فضا در این امر می تواند تاثیر معنا دار و به سزایی در ارتقای کیفیت و کمیت سطح طراحی فضای معماری برای نابینایان و ارتباطات هرچه بهتر و مناسب تر برای این قشر داشته باشد. این بدین معنی است که این افراد دارای پتانسیل بالایی برای ورود به بازار کار و هم چنین آموزش مهارت های مختلف را برخوردار هستند و می توانند با قوه ی تخلیل و تفکر و بهره گیری از تفکر خلاق و فعال خود در پیشبرد فرایند طراحی طراح برای رسیدن به مقصود خاص بسیار موثر باشند.
خلاصه ماشینی:
با هدف بررسي عملي نقش روايت در پيشبرد طراحي بر پايه ي خلق روابط معنادار بين فضاي معماري و ساکنين و نزديک کردن طراحي به زندگي واقعي، پژوهشي مبتني بر پيمايش ميداني در «مجموعه فرهنگي هنري بصير تبريز» که موسسه اي براي افراد نابينا در شهر تبريز مي باشد، با مشارکت ١٥ نفر فرد نابيناي مطلق و کم بينا انجام شد.
عبدالصمدي، اکبري نامدار و بليلان در پژوهشي با عنوان « تبيين ادراک و مهارت آموزي طراحي معماري نابينايان : دانش آموزان نابيناي موسسه فرهنگي هنري بصير تبريز» در سال ١٤٠٠، در برخورد با موضوع افراد نابينا و ادراک و مهارت آموزي طراحي معماري اين افراد، بهره گيري از روش هاي آموزشي مناسب را عاملي موثر در ارتقاي کيفيت زندگي نابينايان استناط کرده و نتايج پژوهش وي حاکي از آن است که با انجام آموزشي مقدماتي به صورت صحيح ، امکان تحقق تاثير معنادار بر روي مهارت طراحي وجود دارد و اين افراد از پتانسيل بالايي براي ورود به بازار کار و يا مهارت آموزي برخوردار هستند.
(حاصل مصاحبه حضوري با گروهي از نابينايان ) ۵ معماري شناسي | نشريه اختصاصي معماري و شهرسازي ايران يافته ها با هدف بررسي عملي نقش روايت در پيشبرد طراحي بر پايه ي خلق روابط معنادار بين فضاي معماري و ساکنين و نزديک کردن طراحي به زندگي واقعي، پژوهشي مبتني بر پيمايش ميداني در «مجموعه فرهنگي هنري بصير تبريز» که موسسه اي براي افراد نابينا در شهر تبريز مي باشد، با مشارکت ١٥ نفر فرد نابينا و کم بينا انجام شد که در آن بيشتر تأکيد بر روايت هاي نوشتاري ميباشد.
30-Gerards, Sebastiaan& De Bleeckere, Sylvain (2014), Narrative Thinking in Architectural Education, ARCC Conference Repository, Retrieved from:http: / / www.