چکیده:
داستان پنهانشدن حضرت زکریا در داخل درخت، در نگارهای از کتاب فالنامهٔ شاهتهماسبی بازنمایی شده است. در این نگاره، حضرت زکریا، شیطان و دو فرد اغواشده، بهعنوان چهار شخصیت اصلی نگاره حضور دارند که نگارگر عصر صفوی در روند طراحی صورت آنها رویکردی متفاوت اتخاذ کرده است. این تفاوت بر دایرهٔ تصرفات و تحدید قوهٔ متخیله در نزد نگارگر اشاره دارد. قوهٔ متخیله بر مبنای کیفیت تعلقات ادراکی و جهانبینی نگارگر در مقام مدرک میتواند در محدودهٔ محسوسات به دخل و تصرف بپردازد و یا، در گامی فراتر، به اتصال عقل فعال مستفیض شود. نگارگری که به این صعود توفیق یابد در رهیافتهای هنرمندانهٔ خود، قائل به تصرف صرف در صور و معانی محسوسات نیست، بلکه رو به سوی معقولات دارد و در برخی از مصادیق صوری به بازنمایی محسوس از امری معقول میپردازد. تبیین دقیق مباحث فوق بهصورت قابل ملاحظهای در آرای ابنسینا بیان شده است. بر مبنای نظام فکری ابنسینا، قوهٔ خیال از متخیله متمایز میشود و متخیله میتواند به استعداد انطباع و دریافت صور معقول از عقل فعال توفیق یابد. تطبیق و تحلیل مصداقی آرای ابنسینا در باب تخیل را میتوان در نگارهٔ پنهانشدن حضرت زکریا در داخل درخت مورد تامل قرار داد و به طرح این سوال پرداخت که قوهٔ متخیلهٔ نگارگر بر مبنای کدامیک از کیفیات محسوس و یا معقول به طراحی صور مرکب در چهرهٔ شخصیتهای اغواشده پرداخته است؟ پژوهش حاضر با روش توصیفی و تطبیقی و با نظر به سوال مذکور، ماحصل بررسیها را چنین مییابد که تخیل نگارگر در پرتو عقل فعال، کیفیتی معقول یافته است. او به مدد تخیل معقول، رهیافتی صوری-معنایی را برای بازنمایی محسوس از امری نامحسوس اتخاذ میکند که برآیند آن، طراحی صور مرکب انسان-حیوان برای شخصیتهای اغواشده است. در این طراحی دوسویه، پیکر انسانی صورتی ناظر بر سیرت خود دارد که در ملازمت با هم به تصویر کشیده شده است.
خلاصه ماشینی:
نطبيق و نحليل مصتتداقي آراي ابنستتينا در باب نخيل را مينوان در نگار پنهان شــدن حضـرت زکريا در داخل درخت مورد نأمل قرار داد و به طرح اين ستؤال پرداخ که قوه مرخيله نگارگر بر مبناي کدامي از کيفيات محستوب و يا معقول به طراحي صور مرکب در رهره شخصي هاي اغواشده پرداخره اس ؟ پژوهش حاضر با روو نوصيفي و نطبيقي و با نظر به سؤال مذکور، ماحصتتل بررستتيها را رنين مييابد که نخيل نگارگر در پرنو عقل فعال، کيفيري معقول يافره استت .
در اين راسرا، در موااهه با صورت اغواشدگان، اين سؤال مطرح ميشود که قوه مرخيله نگارگر بر مبناي کدام ي از کيفيات محسوب و يا معقول به طراحي صور مرکب در رهره شخصي هاي اغواشده پرداخره اس ؟ نبيين مصداقي آراي ابنسينا در حوزه نخيل معقول از نکات کليدي و مهم پژوهش حاضر اس که سبب نمايز آن از ساير پژوهشهاي انجامشده در اين زمينه ميشود.
پيشينهٔ پژوهش در راسراي حوزه مطالعاني مقاله حاضر، دو گروه پژوهشهاي فلسفي و فلسفي- هنري مورد نواه قرار گرفره اس که شماري از اين پژوهشها به اين شرح اس : در گروه اول، مقاله جنعامل قوه مرصرفه با ساير قواي ادراکي از منظر ابنسينا و ملصدرا به نحقيق کوشکي و همکاران )۱٣۹۶(، مطالعات خود را ضمن نطبيق آراء به اين مهم منرج ميکنند که اگرره دو انديشمند بر نعامل مرصرفه با قواي ظاهر، باطن و عاقله انفاق نظر دارند اما ابنسينا، قوه مرصرفه را مجرد ميشمارد و نظريه حضور را بهااي انطباع بيان ميکند.