چکیده:
در نظام تربیتی اسلام، سقوط و انحطاط یا کمال و تعالی انسان با رفتار ارتباطی بینشخصی او همبستگی مستقیم دارد. تنظیم این نوع از رفتارها و شناسایی عوامل آن مورد اهتمام اندیشمندان بوده است. روانشناسان جنبههای زیستی، رویدادهای بیرونی، یادگیری و نگرشها را از عوامل مؤثر بر رفتار ارتباطی بینشخصی انسان میدانند. آموزههای دینی نیز بر تبیین و تنظیم رفتار انسان تأکید میکنند. در پژوهش حاضر انگارههای ذهنی بهعنوان عامل زیربنایی در تنظیم رفتار ارتباطی انسان بر پایۀ آموزههای دینی جستوجو شده و به روش توصیفی _ تحلیلی، نحوۀ شکلگیری خودبندهانگاری بهعنوان عاملی زیربنایی در تنظیم رفتار ارتباطی انسان شده است. متون دینی با ترویج توحید در مالکیت و ربوبیت و توجه دادن به فقر ذاتی انسان، نیازمندی مطلق به خداوند را در او نهادینه میکنند. درک نیازمندی انسان به خداوند، خودبندهانگاری را در ذهن و اندیشۀ آدمی ایجاد میکند. وجود این انگاره نیز به تحقق نگرش عبودیت در مؤمن انجامیده و با کمک واسطۀ نگرش عبودیت، فرد میتواند بر مبادی رفتاری خود اعمّ از نفس، غرایز و صفات اخلاقی تأثیرگذار باشد.
In the Islamic educational system, human degeneration or perfection has a direct correlation with interpersonal communication behavior. Thinkers have always been concerned about regulating these behaviors and identifying their factors. Psychologists consider biological aspects, external events, as well as learning and attitudes as effective factors on human interpersonal communication behavior. Religious teachings also emphasize the explanation and regulation of human behavior. In this research, mental images are searched as the underlying factor in regulating human communication behavior based on religious teachings. This article examines the formation of Self-servitude as an underlying factor in human communication behavior using a descriptive analytical method. By promoting monotheism in ownership and lordship and paying attention to the human's inherent poverty, religious texts institutionalize his absolute need for God. Self-servitude in human's thought comes from the understanding of man's need for God. This presupposition has led to the realization of the attitude of worship in the believer. With the help of the intermediary of attitude, a person's servitude can affect his behavioral principles, including ego, instincts and moral traits.
خلاصه ماشینی:
این نقّاشی ذهنی چنان قدرتی دارد که میتواند بر نگرش و ارادۀ فرد مؤثر واقع شود و شکلگیری آن همچون دیگر انگارهها در روند یک فرایند ذهنی صورت میگیرد که از طریق جانشینسازی دو تصویر متفاوت از «خویش» و «بنده بودن» تحقق پیدا میکند؛ بهگونهای که این دو تصویر تحت تأثیر عوامل مختلفی که در ادامۀ پژوهش تبیین میشود، بهجای یکدیگر مینشینند و در نهایت یک تصویر ثابت و ماندگار (خودبندهانگاری)، ولی دارای قدرتی مؤثر در قوۀ خیال و ذهن فرد شکل میگیرد.
در نظام تربیتی دینی، رفتارهای بهنجاری که توسط مؤمنان با نیّات صادقه صورت میگیرد، عبادت شمرده میشود؛ ازاینرو لازم است رابطۀ بین بندهانگاری و عبادات بهعنوان رفتاری تنظیمیافته توسط مؤمنان مورد تحلیل قرار گیرد: رابطۀ بندهانگاری با عبودیت و عبادت در تحلیل رابطۀ بین بندهانگاری و تنظیم رفتار (منظور رفتاری است که مؤمن به اعتبار رابطۀ بندگی خود با خدا انجام میدهد که در دین، عبادت نامیده شده) به سه مقدّمه نیاز است: _ مقدّمۀ اوّل: خودبندهانگاری به معنای «بنده دیدن خود» مانند دیگر انگارهها از جنس ادراکات اعتباری است که جایگاه آن ذهن و اندیشۀ انسان است و اگرچه با نگرش فرق دارد، میتواند در ایجاد یا تغییر نگرش مؤثر واقع شود.
در بین نگرشهای اصلی نیز رابطۀ بندگی و ایمانی بین انسان و خداوند در قالب مفهوم عبودیت مهمترین نگرشی است که میتواند رفتارهای انسان را تحت تأثیر قرار دهد (آذربایجانی، 1382: 139)؛ ازاینرو رابطۀ طولی و علّی زیر را میتوان ترسیم کرد: خودبندهانگاری (نقّاشی ذهنی) عبودیت (نگرش) عبادت (رفتار) امّا هر رفتاری بر علّتها و مقدّماتی استوار است که از آنها بهعنوان «مبادی رفتار» یاد میشود.