چکیده:
در ایران هنگامه ای که از تحریم سخن به میان می آید، ذهن همگان متوجه تحریمهای بین المللی علیه برنامه اتمی کشور میشود. اما واقعیت این است که جمهوری اسلامی از سال 1358، همواره با شدت و ضعف مختلف در معرض انواع تحریم های اقتصادی، نظامی و فشارهای دیپلماتیک کشورهای غربی و شورای امنیت سازمان ملل بوده است. تحریمهای آمریکا علیه ایران بعد از تسخیر سفارتخانه آن کشور در تهران (در آبان 1358) شروع شد و تا به امروز بدون وقفه ادامه داشته است. تحریمهای آمریکا و دیگر کشورهای غربی به بهانههای مختلف از جمله مبارزه با تروریسم، نقض حقوق بشر، فعالیت های غیرمجاز هستهای، ساخت و پرتاب موشکهای بالستیک و مداخله نظامی ایران در کشورهای دیگر اعمال شده است. این مقاله با مفروض گرفتن تصاعدی بودن تحریمهای بین المللی با محوریت ایالات متحدۀ آمریکا با بهرهگیری از روش تحلیلی-توصیفی به دنبال پاسخ به این سوال است که "تحریم های ضد ایرانی" چگونه از منظر جامعه شناسی سیاسی دچار دگردیسی شده است؟ یافتههای پژوهش نشان میدهد که تحریمهای بینالمللی علیه ایران با استفاده از کارکردهای نظامی، امنیتی، سیاسی، ژئواکونومیکی و ژئوکالچری آن، به مرور زمان دچار تحول و تطور ماهوی گشته است.
In Iran, when it comes to sanctions, everyone's mind is on international sanctions against the country's nuclear program. But the fact is that the Islamic Republic since 1979, has always been subject to various economic and military sanctions and diplomatic pressures of Western countries and the UN Security Council with different intensity and weakness. US sanctions against Iran began after the capture of its embassy in Tehran (November 1979) and have continued unabated to this day. US and other Western sanctions have been imposed on various pretexts, including the fight against terrorism, human rights abuses, illegal nuclear activities, the construction and launch of ballistic missiles, and Iran's military intervention in other countries. Assuming the exponential nature of US-centered international sanctions, this article uses a descriptive-analytical approach to answer the question of how "anti-Iranian sanctions" have been transformed from a sociological perspective. Findings show that international sanctions against Iran, using its military, security, political, geoeconomic and geocultural functions, have evolved over time.
خلاصه ماشینی:
از جمله تفاوت هایی که می توان بر ای دوانگار شمردن تحریم های زمان مصدق و تحریم های پسا-انقلاب اسلامی در نظر گرفت این است که تحریم های دوران ١٣٣٠ بیشتر و عموما توسط انگلستان و با محاصره دریایی ایران عملا امکان صادرات نفت ایران را از بین برد و کمپانیهای نفتی هم از خرید نفت ایران خودداری کردند؛ اما بعد از انقلاب تحریم ها نه به شکل مداخله نظامی بلکه با روش های مالی و حقوقی و در قالب تحریم های ایالات متحده و متحدین آن یا تصمیمات شورای امنیت سازمان ملل اعمال گردید.
(باقری دولت آبادی و شفیعی سیف آبادی، ١٣٩٥: ١٢٧) از سوی دیگر محققانی مانند سارا شیر خانی از طریق مدلهای اقتصاد سنجی ثابت کرده اند که ایران حداقل در بخش صادرات غیر نفتی دچار آسیب های جدی اقتصادی در اثر تحریم گشته است (هادی زنور، ١٣٩٨: ٨٩) و بالاخره ناظرینی مانند میرعمادی(شایگان ، ١٣٨٠: ٢٣٤) تحریم ها را دارای تاثیرات دوگانه مثبت و منفی دانسته و آثار منفی آنرا تنها تشدید کننده آسیب های ساختاری –نهادی جامعه اقتصادی می دانند و معتقدند شکستهای سیستمی نظام نوآوری در ایران منشا داخلی دارد که با عوامل خارجی (تحریم ) تشدید می گردد.
(یاوری و محسنی، ١٣٨٩: ٢٠-٢٢) ریچارد نفیو در کتاب هنر تحریم ها که توسط مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی ترجمه و منتشر شده است آغاز فشار بر ایران ناشی از برنامه هسته ای را این گونه تشریخ می کند: در سال ٢٠٠٧ آمریکا تلاش کرد فشار بر ایران را به صورت قابل توجهی از طریق متقاعد کردن کشورهای دیگر در مورد خطرناک بودن برنامه هسته ای ایران و شتاب آن در در جهت نقض قوانین بین الملل افزایش دهد و این نکته را جا بیاندازد که ایران عملا به سمت استفاده از سلاح های هسته ای می رود.