چکیده:
عنصر توصیف، همواره از پایههای اساسی ادبیات داستانی، با هر سبک نوشتاری محسوب میشود؛ امّا نمود آن در آثار رئالیستی، از تشخّص بیشتری برخوردار است؛ زیرا فضای کافی برای ارائۀ یک توصیف کلامی، یعنی اکفراسیس، جهت تجسّم هرچه بهتر مخاطب، باز است. در دهههای اخیر، نظریههای متعدّدی از کارکردهای توصیف در آثار مختلف نظریهپردازان غربی مطرح شده و در باب اهمیت این عنصر، سخنها رفته است. بر همین اساس، اثر رئالیستی زائری زیر باران، از احمد محمود، مبنای پژوهش قرار گرفت. احمد محمود از جمله نویسندگان برجسته و ممتاز دوران معاصر است که محیط و جغرافیا بر زبان و سبک نویسندگی او اثر گذاشته است. این برداشت، بدون شک، بهدلیل قدرت عنصر توصیف در داستانهای اوست. مجموعۀ زائری زیر باران، شامل دوازده داستان کوتاه است. این داستانها در عین سادگی بیان و محتوا، ترسیمکنندۀ سبک توصیفگرای نویسنده در بیان مضامین و دغدغههای غالب اوست. با تعمّق و غور در این مجموعه، بهدرستی درمییابیم که توصیف، از جوهرههای اصلی این اثر محسوب میشود و نحوۀ رویدادن حوادث، احوال شخصیتها و موقعیتها با قلم توصیفگرای نویسنده، جهانی هنری را میآفریند. این توصیفات، به داستان، حالت نمایشنامه میدهند و رئالیستیاند. در این پژوهش درمییابیم که هدف نویسنده از توصیف، نشاندادن درد و رنج و ناکامی مردم جنوب است و بهطور مستقیم و غیرمستقیم، فقر و استبداد حاکم بر جهان داستانی خود را به خواننده القا میکند. این پژوهش با شیوۀ توصیفی-تحلیلی و روش کتابخانهای انجام گرفته است. سعی شده ضمن بیان اجمالی مفاهیم اکفراسیس و توصیف (تاریخچه و کارکردهای توصیف)، توصیفات موجود در اثر رئالیستی مذکور با ذکر شواهد کافی، بررسی شده و هدف نویسنده از آوردن اینگونه توصیفات نقد شود.
The element of description is always considered one of the basic foundations of fiction literature with any writing style, but its appearance in realist works is more distinctive; Because there is enough space to present a verbal description, i.e. ekphrasis, in order to better visualize the audience. In recent decades, several theories of the functions of description have been proposed in various works of Western theorists, and there have been talks about the importance of this element; On this basis, the realist work Zari Zir Baran by Ahmad Mahmoud was researched. Ahmad Mahmoud is one of the prominent and distinguished writers of the contemporary era, whose environment and geography have influenced his language and writing style, and this impression is undoubtedly due to the power of the descriptive element in hisstories. Zairi Zir Baran story collection includes twelve short stories. These stories, while simple in expression and content, depict the author's descriptive style in expressing his dominant themes and concerns. By pondering in this collection of stories, we correctly understand that description is one of the main essences of this work; And the way events happen, the state of characters and situations with the author's descriptive pen creates an artistic world. These descriptions give the story a drama and are realistic. In this research, we understand that the author's purpose of description is to show the pain and suffering and failure of the people of the south, and directly and indirectly, she instills the poverty and tyranny of the world in her story to the reader. This research has been carried out with a descriptive-analytical method and a library method, and while briefly stating the concepts of ekphrasis and description (the history and functions of description), it tries to examine the descriptions in the mentioned realist work by mentioning sufficient evidence. Criticize the author's purpose of bringing such descriptions.
خلاصه ماشینی:
در اين پژوهش کوشيده ايم علاوه بر بيان اجمالي طرز برخورد نويسنده با مسائل ، تفکرات و شرايط اجتماعي زمان او که در اثر مذکور به طور آشکار ديده ميشود، با تکيه بر نظريه هاي ارائه شده در حوزة توصيف و کارکردهاي آن در ادبيات ، به بررسي توصيف هاي مجموعه داستان زائري زير باران ، اثر احمد محمود بپردازيم .
توصيف همواره به جزئيات داستان ميپردازد که شامل ترسيم و شرح مکان ها، زمان ها، شخصيت ها، حالات و صحنه هاي اجتماعي است ؛ ازاين رو، دنيايي را ترسيم ميکند که ماجرايي يا داستاني در آن رخ ميدهد.
٢. توصيف به ياري گفت وگو: در اين شيوه ، نويسنده اشخاص داستان را به حرف ميآورد و کاري ميکند که خود با بيان و گفتار خويش ، خواننده را در جريان خصوصيات خود بگذارند، همان کاري که مردم ميکنند.
اين موضوع ، موجب زيبايي توصيفات وي ميشود و خواننده نيز شخصيت هاي داستان را به راحتي ميپذيرد و خود را با داستان و شخصيت هايش همراه ميکند؛ اما نکتۀ مهم و حائزاهميت اين است که احمد محمود با آگاهي کامل ، به توصيف فضاي فقر، نکبت و تهيدستي مردم پايين دست جامعه در آثارش پرداخته و براي عمق بخشيدن به آن ، به ترسيم شخصيت ها و قهرمانان داستان و حالتي از فقر ميپردازد و سيماي محروميت را در چهره هايشان مجسم ميکند که در جايجاي اثر پيداست (امرايي و جليليان ، ١٣٩٥).