چکیده:
اسلامی شدن جامعه به معنای واقعی و در ابعاد مختلف، از ایدهالها و خواستهای هر مسلمان دلسوزی است و تحقق آن،
بدون دانشگاه اسلامی، میسر نیست از این رو مقتضیات، موانع و زمینههای ایجابی و سلبی آن، باید به درستی مورد توجه قرار
گیرد.
از موانع اسلامی شدن دانشگاه، ابهام در پارهای ارزشها و حدود و وظایف فقهی و حقوقی است که باید در فضای اجتهادی
حوزههای علمیه، بدانها پرداخته شود. تاریخ گذشته فقه و فقاهت شیعه، چندان مقتضی تحقیق و پرداختن به ابعاد اجتماعی و
حکومتی نبوده و از این جهت ابهامها و اختلاف آراء و فتاوا در این محدوده فراوان است و با تکیه بر اجتهاد و فقه پویا باید
اقدامی عاجل صورت گیرد.
موضوعشناسی تخصصی که مبنای استنباط درست و جامع احکام خواهد شد در کنار تخصصی شدن رشتههای فقهی از جمله
راهکارهای لازم و مورد تأکید برزگان و دلسوزان بوده و هست.
تشکیل سمینارهای علمی و فقهی، مسافرت فقیهان و فرهیختگان فرهنگ دینی، به کشورهای مختلف و آشنایی بیشتر و عینیتر
با
شخصیتها، اعتقادها و مناسبات و یا دعوت از چهرههای شاخص آنان در نشستهایی با فقهاء و علماء تأثیرگذار بالفعل و بالقوه
داخلی و بیان اصول و فروع و دیدگاهها و نقطه نظرهای خود درخواست و تنظیم کتب، مقالات، بروشورها و پلاکاردها و... در
راستای بسترسازی جهت تحقق این اهداف عالی و بلند، از جمله راه کارهای اجرایی و عملیاتی نمودن آن، به نظر میرسد.
خلاصه ماشینی:
اسلامی شدن دانشگاهها که پس از انقلاب، در سخنان امام خمینی (ره) و سایر بزرگان و در سالهای بعد هم، رهبر انقلاب برآن تأکید و توصیه داشته و دارند و به تاریخ 14/5/1376 در جلسه 402 شورای عالی انقلاب فرهنگی، رسما شکلگیری «شورای اسلامی شدن مراکز آموزشی به منظور تدوین سیاستهای لازم برای اسلامی شدن دانشگاهها و مراکز آموزشی» به تصویب رسیده، ایده و آرمان مبارکی است که باید جنبههای ایجابی و مقتضیات آن و مهمتر از آن، جنبههای سلبی و موانع موجود در این مسیر و راهکارهای رفع و برون رفت از آنها، ملاحظه و تبیین گردد تا این حرکت به سرنوشت برخی طرح و ایدهآلهای ـ امید بخش اما گذرا و مقطعی و احساسی دچار نشود.
ابهام برخی ارزشهای محوری دست کم یکی از مهمترین موانع، در راستای اسلامی شدن دانشگاهها، ابهامهای نظری و اختلاف آراء و فتاوا در برخی مسائل اساسی است و این امر از جهتی طبیعی است چرا که بیش از هزار سال، از دسترسی مستقیم به معصوم (ع) میگذرد و در این مدت فرهنگ فقهی و مقررات اجتماعی شیعه، جز در موارد محدود و موقت، با نگاه حکومتی، دیده نشده و محور آن، وظائف فردی و عبادی و ـ خانوادگی بوده، هر چند حکومتهایی به نام شیعه بودهاند مانند آل بویه و فاطمیون «تاریخ شیعه در ایران رسول جعفریان، ج 1، ص 361، انتشارات انصاریان، زمستان 75» علویون «تاریخ ابن خلدون ج 3، ص 367 و ج 4 ص 337 ـ بیروت مؤسسه الاعلمی ـ 1391 ق» صفویه «تاریخ تشیع، همان، ج 2، ص 757» و سربداران «خروج و عروج سربداران، جان اسمیت، ترجمه یعقوب آژند، مرکز فرهنگی علامه طباطبایی، تهران ـ اردیبهشت 1361» و...