چکیده:
اقبال لاهوری صرفا فیلسوف و مصلح و معمار تجدید بنای تفکر دینی به شمار نمی آید. شاعر و نویسنده هم هست. پس او را به منزله ی یک متن گشوده (opened text) هم می توان خواند. اگر اقبال را به منزله ی یک متن گشوده و چند لایه بخوانیم، در آن صورت بر طبق اصل بینامتنیت (intertextuality) می توان پرسید آیا اقبال با فرهنگ و تمدن ایرانی – اسلامی ، آشنایی و قرابت عمیقی داشت؟ آیا مواریث و ودایع فرهنگی ما – خاصه مثنوی مولوی و دیوان کبیر – را عمیقا خوانده بود؟ پاره ای از محققین ایرانی کمی تشکیک کرده ، شعر او را نه متاثر از شعر مولانا بلکه دنباله روی شعر صائب و عرفی و بیدل و غالب می دانند. در این جستار ابتدا " بازسازی اندیشه " و سیر فلسفه در ایران بازخوانی و بازبینی شده است. در پایان اثبات شده است که اقبال سخت از پیر رومی تاثیر پذیرفته و در جای جای دیوانش روح شعر مولانا را تقطیر گونه تعین بخشیده است.
خلاصه ماشینی:
آن کتاب زنده ، قرآن حکيم حکمت او لايزال است و قديم حرف او را ريب ني تبديل ني آيه اش شرمنده ي تأويل ني (همان : ٩٨) در جاي ديگر، قرآن را اين چنين وصف مي کند: نقش قرآن تا درين عالم نشست نقشهاي پاپ و کاهن را شکست فاش گويم آنچه در دل مضمر است اين کتابي نيست چيزي ديگر است چون به جان در رفت جان ديگر جان چو ديگر شد جهان ديگر شود شود (همان : ٣۴۵) ز قرآن پيش خود آئينه آويز دگرگون گشته اي از خويش بگريز ترازويي بنه کردار خود را قيامتهاي پيشين را برانگيز (همان : ۴٨۴) يک حرف مهم ديگر هم اقبال دارد و آن اين است که : اجتهاد اندر زمان انحط اط قوم را برهم همي پيچد بساط ز اجتهاد عالمان کم نظ ر اقتدا بر رفتگان محفوظ تر (همان : ١٠٠) در "بازسـازي انديشـه د ني در اسـلام " ما را دعوت به اجتهاد مي کرد ولي در ين جا مي گويـد: "در روزگـار انحطـاط بايـد بـه تقليـد پنـاه برد.
برداشـت مردي اسـت که مارکس و انگلس را در کنار مولوي و شيخ شـبسـتري و هگل و يچه و حافظ خوانده و جذب کرده و به هر حال به يک نوع جهان ب ني مستقل دست يافته است » (ش يعي کدکني ، ١٣٩٠ : ۶٧۴) ِ اقبال ، باز در اين جا، فلسـفه ي خودي را پي مي گيرد.
زرين کوب معتقد اسـت برخورد اقبال با مثنوي ابزاري بود: «اقبال مثنوي را بيشـتر با اين نظر خوانده اســت که در آن انديشــه ي شــخصــي خود را کشــف کند» (همـان : ٣۴٨).
کتابنامه - اقبال لاهوري ، محمد (١٣۶٨)، بازسـازي انديشـه ديني در اسـلام ، ترجمه محمد بقائي (ماکان )، نشر ماکان ، تهران ، چاپ اول .