چکیده:
از آنجا که کرامت انسانی، به منزله یک حق یا مجموعهای از حقوق غیر قابلسلب و انتقال محسوب میشود که دارای ظرفیتها و زمینههای تکوینی و تشریعی فراوان در قاعدهسازی یا تدوین اصول اساسی در عرصه مدیریت و کنترل جرائم یا همان سیاست جنایی است، لذا به نظرقادر است در عرصه سیاستگذاریهای کلان و راهبردی جنایی به نحوی فراقانونی، نقشی سازنده و اثرگذار را ایفا نماید. در آموزههای دینی اسلام نیز کرامت انسانی، نه بر مبنای یک امر قراردادی و اعتباری، بلکه بر اساس امری هستیشناختی، اخلاقی و اصیل، که منشا آن ذات خلقت بشری و موضوعی تکوینی است که بر مبنای احکام الهی و در بعد تشریعی توجیه میشود. حال سوال این است که با تمام این ظرفیتها چگونه میتوان، در بستر سیاستگذاریهای جنایی و در عرصه مدیریت و کنترل جرائم، در یک حکومت دینی به این موضوع جنبه کاربردی داد؟ به بیان دیگر جایگاه و کارکردهای کرامتمداری در سیاستگذاریهای کلان جنایی و کیفری چیست؟ یافتههای این مقاله که با روش توصیفی و تحلیلی تهیه شده بیان میدارد که حفظ کرامت انسانی که دارای منشاء اخلاقی از یک سو و همچنین موجد آثار اخلاقی فراوانی نیز هست، این قابلیت را دارد که به عنوان مهمترین رکن سیاستگذاریهای جنایی در مفهوم عام و سیاستگذاریهای -کیفری در مفهوم خاص شناخته شود. از آنجایی که این اصل عامل موجه و مبنای وجودی بسیاری از نهادها و سازوکارهای کیفری و اخلاقی موجود در نظام دادرسی کیفری مانند اصل تساوی، تناسب، عفو، برائت، تساوی سلاحها، احتیاط، درا و.. میباشد لذا با بازتعریف کارکرد قاعده کرامت، که این مقاله به بررسی آن پرداخته، میتوان سیاستگذاریهای کلان و راهبردی کیفری و جنایی را متحول نمود.
since human dignity is considered as a right or a set of inalienable and transferable rights, which has many potentials and fields of development and legislation in rule-making or compiling basic principles in the field of management and it is crime control or criminal policy, so it is considered to be able to play a constructive and effective role in the field of macro and strategic criminal policies in an extra-legal way. in the religious teachings of islam, human dignity is not based on a contractual and creditable matter, but on the basis of an ontological, ethical and original matter, which originates from the essence of human creation and a subject of development based on divine decrees and in the legislative dimension. it is justified. now the question is, with all these capacities, how can this issue be given a practical aspect in a religious government, in the context of criminal policies and in the field of crime management and control? in other words, what is the place and functions of dignity-orientation in criminal and criminal policies? in other words, what is the place and functions of dignity-orientation in criminal and criminal policies? the findings of this article, prepared with descriptive and analytical methods, state that the preservation of human dignity, which has a moral origin on the one hand, and is also the creator of many moral works, has the ability to be the most important pillar of criminal policies. to be known in the general sense and criminal policies in the special sense. since this principle is the justification factor and existential basis for many criminal and moral institutions and mechanisms in the criminal justice system, such as the principle of equality, proportionality, amnesty, acquittal, equality of arms, caution, and so on, with redefinition the function of the rule of dignity, which this article examines, can change the macro and strategic policies of penal and criminal.
خلاصه ماشینی:
حال سوال این اسـت کـه بـا تمام این ظرفیتها چگونه می توان ، در بستر سیاستگذاریهای جنایی و در عرصـه مـدیریت و کنتـرل جرائم ، در یک حکومت دینی به این موضوع جنبه کاربردی داد؟ به بیان دیگر جایگـاه و کارکردهـای کرامت مداری در سیاستگذاری های کلان جنایی و کیفری چیست ؟ یافته های این مقاله که بـا روش توصیفی و تحلیلی تهیه شده بیان میدارد که حفظ کرامت انسانی که دارای منشاء اخلاقی از یک سو و همچنین موجد آثار اخلاقی فراوانی نیز هست ، این قابلیت را دارد کـه بـه عنـوان مهمتـرین رکـن سیاستگذاریهای جنایی در مفهوم عام و سیاستگذاریهای کیفری در مفهوم خاص شناخته شـود.
فلذا فعل انسان از ذات او جداست ( ابن عربی، محی الدین ، بیتا، ١٦٧) ٢- مبانی و الزامات کارکرد «کرامت مداری» در حقوق کیفری اصولا کارکرد کرامت انسانی به عنوان یک راهبرد و اصل مهم در حقوق کیفـری بایسـتی مبتنی بر مجموعه ای از مبانی مستحکم و اصول اساسی باشد که نیازمند تبیین و توضیح دارند و عبارتند از: ٢-١- تکوینی بودن و پذیرش عامه کرامت انسانی کرامت انسانی دارای این منشا اساسی در اسلام و ادیان آسمانی است که هر فـرد فـارغ از جنس ، مذهب یا قومی که به آن وابسـته اسـت دارای ارزش ذاتـی انسـانی بـوده کـه ناشـی از آفرینش خاص انسان و نفخ روح الهی در کالبد انسانی اوست که رفتار انسان تاثیری در حصول یا زوال آن ندارد.