چکیده:
فتح الله وفایی شوشتری یکی از چکامه سرایان گمنام ایران زمین در سدههای سیزدهم و چهاردهم است. روزگار جوانی او با شکستهای ایران از روسها همراه بود و سپس در روزگار ناصرالدین شاه دوران پختگی این چکامه سرا سپری گردید و در نخستین سالهای سده چهاردهم(1303ه.ق) درگذشت. وفایی، چکامه سرایی گوشه نشین بوده و از همنشینی با مردمان روی گردان بود. اگر چه گفت وگو با دانشمندان و اندیشه وران را می پسند و در گرد شیخ جعفر شوشتری و علی جزایری شوشتری سالها نشسته و دانشها آموخته بود. در روزگار وفایی، شباب شوشتری چکامه سرای بزرگ دیگری است که در شوشتر میزیسته و گفتگوهایی میان آن دو، رخ داده، که در سرودههای این دو چکامه سرا، نمایان است. این پژوهش برآن است که بدین پرسش پاسخ دهد که وفایی شوشتری چگونه چکامه سرایی بوده و از کدام شیوه الهام گرفته و از آن بهره بیشتر برده است. به گمان وفایی شوشتری همانند بسیاری دیگر از هم روزگاران خویش به بازگشت، گرایش داشته و بدان دلبسته بوده و در چامه های این چکامه سرا این دیدگاه دیده میشود. وفایی شوشتری اگر چه از روش هندی(اصفهانی) بیزار نبوده و به ویژه اینکه به پیشواز صائب تبریزی رفته و از چامه های او پشتیبانی کرده است. در این پژوهش از روش سنجش و واکاویدن و بهره گرفتن از بن مایههای ادبی سود جستهایم.
خلاصه ماشینی:
پیشینه پژوهش درباره این چکامه سرای شوشتری تاکنون پژوهشهای سترگی انجام نگرفته است؛ تنها پژوهشی که سالها پیش به دست مرتضی مدرسی چهاردهی به نام «ورقی از تاریخ تصوف و عرفان وفایی شوشتری» در نشریه ارمغان در سال 1346خورشیدی، به شماره 3 آورده شده و ، خواست بیشتر پژوهشگر به عرفان و داستانهای یزدانشناسانه ای آن دانشمند شوشتری بوده است.
را همراه خویش آورده است که با زبان شسته رودکی بسیار فاصله دارد(شفیعی کدکنی، 1391 : 194-195) همچنین در دیوان وفایی شوشتری، واژههای عربی بسیار دیده میشود همانند نسق، ورق، (همو،1370: 8) غربتم، کربتم، تربتم، قربتم(همو،1370 : 13) جمیل، جمال، مقیل، مقال، مثیل، مثال، دلیل، سبیل، بدیل، کمال، ولی، وکیل، جلیل، جلال(همو، 1370 :14) مقیمم، رقیمم، نعیمم(همو،1370 :21) ب)ای مقصوره بریز ساقیا مرا مدام می به ساغرا چه می که برزند به جان هزار شعله آذرا (وفایی، 1370: 8) ساقی بریز باده مرا هی به ساغرا هی شعله زن به جانم و هی بر دل آذرا (همو، 1370: 28) پ)اوفتاد هفتاد تن ز عشق چو از پا دراوفتاد پس قرعهاش به نام علی اکبر اوفتاد(همو، 1370: 96) ج)همی به کینه بسته کمر از مجمره تنگ همی پی شکستن دلها جریست این جرار (همو، 1370: 72) د)جناس تام امید راستی از چرخ کج مدار، مدار بر آستان بود از کین به کج رویش مدار مدار نخست با مدار دوم ناهمگون هستند.
فرجام سخن در پایان باید گفت که وفایی شوشتری، چکامه سرای آیینی سدههای سیزدهم و چهاردهم از چکامه سرایان دوره بازگشت محسوب میشود که در سرودههایش، ارادتمندی خویش را به دودمان پیامبر(ص) نشان داده و بخش بزرگی از دیوانش را، ستایش نامهها و سوگ نامهها و گرامیداشتهای خاندان پیامبر(ص) را دربردارد.