چکیده:
هدف از برنامهریزی نزدیک شدن به وضعیت مطلوب است.از دید فلسفه اسلامی خلق جهان حکمت و غایتی دارد که همه چیز به سوی آن سیر میکند.غایت و کمال خلقت نسبت به زمان و مکان ثابت بوده و تحت تأثیر زمان و مکان متحول نمیشود.در ادبیات رایج توسعه این غایت، جامعه آرمانی و یا وضعیت مطلوب نامیده میشود.برای حرکت به سمت وضعیت مطلب نیازمند مقصدهای کوتاهمدتتر و قابل دستیابی هستیم که از آن به وضعیت مناسب تعبیر میشود.برای شناخت وضعیت مطلوب و ترسیم شفاف جامعه آرمانی نیاز به شاخصهایی است که بصورت جزئیتر تکامل و سعادت انسان در ابعاد مختلف حیات را نشان دهد.طراحی و تنظیم دقیق مسیر حرکت(استراتژی)مستلزم استفاده از این شاخصهاست که جلوه و معرف وضعیت مطلوب و اصول حاکم بر آن میباشد. با توجه به وضعیت مناسب و اصول حاکم و فضای محیطی،استراتژی حرکت تبیین میشود و متولیان اداره امور و برنامهریزان با ایجاد بهترین سیاستها و روشها و اعمال کاراترین تخصیص منابع،بهترین مسیر را انتخاب نموده و بدین ترتیب برنامه مطلوب را تنظیم مینمایند. در تجربه برنامهریزی پس از انقلاب مشاهده شد که در مقدمه و اهداف کلان درباره جامعه آرمانی،مباحثی طرح شده است ولی در روش برنامهریزی،برای رسیدن به این وضعیت مناسب عملا از تئوریهای رایج اقتصادی استفاده شده است.
خلاصه ماشینی:
"روشهای برنامهریزی در برنامه اول توسعه معاونت امور اقتصادی سازمان برنامه و بودجه در گزارش «روشهای برنامهریزی در برنامه اول توسعه»[2]محورهای اصلی فعالیتهای پیشبینی شده برای تدوین برنامه اول توسعه را این چنین بیان میکند: مراحل تدوین برنامه اول توسعه به شرح زیر است: الف:ارزیابی برنامه پنج ساله 6631-2631 از سه دیدگاه اساسی زیر:1)سیاستها و خطمشیهای اساسی برنامه 2) اهداف مالی و کم و کیف تحقق آن 3)اهداف فیزیکی و عملکرد برنامه ب:تهیه چشمانداز ده ساله اقتصاد کشور پ:تدوین استراتژی توسعه و ارائه برنامه کلان توسعه ت:تهیه و اجرای مدل کلان برنامه توسعه اول ث:سایر اقدامات برای تدوین مدل کلان برنامه اول توسعه اقتصادی کشور از مدل اقتصادسنجی سه شکافه (Three Gaps) استفاده شده است که در آن سه تعادل اصلی یک نظام اقتصادی یعنی 1) تعادل سرمایهگذاری-پسانداز 2)تعادل تراز پرداختهای خارجی 3)تعادل بودجه دولت،مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته است.
شاید به همین دلیل است که مرحوم دکتر حسین عظیمی در مقاله پیشنهاد خطوط اساسی الگویی برای برنامهریزی در ایران بر اساس اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مورد بحث حداقل از دو نظرگاه زیر با الگوهای متداول برنامهریزی متفاوت خواهد بود: الف:نرخ رشد اقتصادی در مدل برنامهریزی متناسب با قانون اساسی متغیری درونی است،در حالیکه نرخ رشد در الگوهای متداول برنامهریزی حداکثر رشد اقتصادی قابل حصول معمولا به عنوان هدف عمده برنامه کلان تعیین و به عنوان متغیری بیرونی به الگو داده میشود.
بر اساس اصول قانون اساسی، اقتصاد وسیله است و هدف نیست،لذا رشد اقتصادی تا آن حد مطلوب و مورد نظر است که اولا بتواند حد مناسب مصرف جامعه را تعیین نماید و ثانیا در جهت استقلال اقتصادی و ایجاد اشتغال مولد باشد لذا در الگوی برنامهریزی ایران باید با توجه به عوامل اقتصادی پیشبینی شده در قانون اساسی،نرخ رشد لازم در درون الگو محاسبه گردد بدین صورت نرخ رشد،متغیری درونی است و متغیر سیاستگذاری نیست."