چکیده:
تبیین وحی از منظرهای مختلف قابل بررسی و پیگری است، زیرا تحلیل وحی مورد توجه
متکلمان، فلاسفه، عرفا و مفسران قرآن بوده است. آنان با گرایشهای کلامی، فلسفی، عرفانی و
تفسیری خود، دست به تبیین وحی زده و به این ترتیب، نظریههای کلامی، فلسفی، عرفانی و قرآنی
وحی را در تحلیل وحی پدید آوردهاند. ما در این نوشتار به نظریههای متکلمان خواهیم پرداخت
و تبیینهای آنان را از وحی ارائه خواهیم داد. به طور کلی، متکلمان مسلمان، دو رویکرد زبانی و
غیرزبانی از وحی دارند. رویکرد زبانی، نظریههای کلام نفسی، کلام حادث و توقف را در
برمیگیرد و رویکرد غیرزبانی، نظریههای وحی یا شعور ویژه و تجربه دینی را شامل میشود.
خلاصه ماشینی:
"تفاوت نظریه اشاعره و نظریه معتزله و امامیه این است که معتزله و امامیه الفاظ وحی را نیز علاوه بر محتوای آن، وحیانی میداند و آن دو را فعل و آفرینش الهی میدانند که به صورت ترکیب یافته از لفظ و معنا بر پیامبر نازل شده است، در حالی که اشاعره میان کلام لفظی و نفسی تفاوت قائل میشوند و کلام نفسی را معانیای میدانند که محتوای وحی است و آن به صورت یکی از صفات ذات الهی بوده و در ذات و وجود خداوند متعال حضور قدیم دارد و کلام لفظی را گزارههایی میدانند که از محتوای کلام مذکور حکایت میکند و چنانچه کلام نفسی عبارت از یکی از صفات ذاتی و قدیم خداست و آن در وجود خداوند، غیر از صفت علم و اراده است، کلام لفظی هم عبارت از گزارههایی ـ یعنی الفاظ و اصواتی ـ است که حکایت از آن کلام نفسی ـ یعنی کلام ذاتی و قدیم ـ خدا میکند و منظور از گزاره بودن وحی در این نظریه نیز همین است، چرا که طبق این نظریه نیز کلام لفظی مورد آفرینش الهی است و خداوند متعال با ایجاد و آفرینش کلام لفظی، کلام نفسی را مینمایاند، و جلوه میدهد و آشکار میکند و کلام لفظی از کلام نفسی تبعیت میکند، از این رو، چنین نیست که کلام لفظی، تعبیر پیامبر از کلام نفسی باشد و این تفاوت بسیار مهم نظریه وحی اشاعره با نظریه وحی معتزلی ـ امامی از یک سو و با نظریه تجربه دینی از سوی دیگر است."