خلاصه ماشینی:
"به هر رو،پیش از آنکه این دو مقوله به بحث گذاشته شوند،لازم است جایگاه خرد در تفکر مدرن و چگونگی اهمیت یافتن دو خرد ارتباطی و انتقادی باز شود تا پس زمینه تاریخی بحث روشن شود،زیرا که این دو خرد آخری در روند نقد دو خرد عملی و تجربی یا آنچه که امروز بطور کلی خرد ابزاری مینامیم مطرح شدند و تطور و رواج خرد ابزاری مرتبط است با آنچه که کانت نقد خرد ناب میدانست.
روشنگری،از یکسو،وجود چنین بنیاد و مبنایی را تکذیب کرد و به نقد اعتقاد به وجود نظم یا غایتی نهایی در جهان و زندگی دست زد و،از سوی دیگر،به برملا ساختن ضعفهای تعقل ناب پرداخت و بر واهی بودن قدرت تأمل و استدلال محض در فهم و کشف مسایل غیر تجربی و عملی تاکید ورزید.
از اینرو میتوان گفت که تنظیم رابطهء خود و دیگری بر مبنای کارکرد خرد دیگر-بافتی تنها در حوزههایی از زندگی اجتماعی که در آن اثری از رابطه قدرت مدرن وجود ندارد امکانپذیر است.
اگر دیگری را بطور کلی آنقدر جالب نمیدانیم که بخواهیم با او رابطهای باز و آزاد برقرار کنیم ارتباطاتی خودجوش شکل نمیگیرد و اگر عناصر فرهنگ را دارای ارزش بحساب نمیآوریم و به نحو پویایی به آن برخورد نمیکنیم این فرهنگ از عقلانیت لازم برای مطرح شدن در برخورد به مسایل و مشکلات بهرهمند نمیشود.
با به کار گرفتن آنها، انسان در رابطهای متفاوت با دیگران و جهان زیست خود قرار نمیگیرد و میتواند دید دستکاری کننده خود را کما بیش به طور کامل و دست نخورده حفظ کند،امری که تا حد زیادی در رابطه با خرد خودبافتی و دیگر-بافتی امکانناپذیر است."