چکیده:
نحویان و علمای اعراب اتفاق دارند که «الذین» در گفتار خداوند متعال «والذین
یتوفون منکم و یذرون ازواجا یتربصن ...»[1] مبتدا میباشد؛ و در خبر آن اختلاف
کردهاند، برخی گفتهاند خبر قبل از آن مقدر است، و برخی «یتربصن» را خبر قرار
دادهاند، و این رأی ایشان را در اشکال «خالی بودن جملة خبر از رابط به مبتدا» قرار
داده است، و سعی کردهاند از این اشکال با توجیهات تکلفآمیز رهایی یابند، و رأی هر
دو گروه موجب نقض اصل و قاعده نحوی مورد اتفاق «الجمل بعدالنکرات صفات >: جملههای
بعد از اسمهای نکره صفات هستند » میشود، زیرا در این آیه جملة «یتربصن» بعد از
نکره و واجد شروط وصفیت است، پس چگونه میتوان برای آن محلی غیر از وصفیت قائل شد
مگر با تکلف؟ در حالی که با وجود وجه اعرابی صحیحی برای آیه که موجب عدول از اصل
نحوی یاد شده نیست دلیلی برای عدول از آن باقی نمیماند، و این وجه اعرابی صحیح
وجهی است که برای نخستین بار در این مقاله ارائه میشود، و مبتنی بر این است که
«الذین» مبتدا باشد چنان که مورد اتفاق است، و جمله «یتربصن» بنابر اصل نحوی مذکور
صفت «ازواجا» باشد، و خبر «الذین» را جمله «فاذا بلغن اجلهن...» بدانیم، به
ترتیبی که در تفصیل بحث به اثبات میرسانیم، و این وجه اعرابی نه تنها به دور از
اشکالات وجوه اعرابیی است که دربارة این آیه گفته شده، بلکه با این وجه اعرابی
بلاغت آیه و برخی از صور با شکوه بدیعی آن- چنان که در پایان بحث میآید- آشکار
میگردد؛ به تفصیلی که در مقدمه و متن مقاله بیان میشود.
1- سورة بقره (2)، آیة 234
خلاصه ماشینی:
"> ازواجا مقصود از موضوع خبر شد، زیرا خبر دربارة آن است، گفت:[12] «و برخی برای من قرائت کردهاند: «بنی اسد ان ابن قیس و قتله بغیر دم دارالمذله حلت»[13] پس در این بیت خبر دربارة قیس که اسم اول است رها شده و خبر دربارة قتل او آمده است که قتل وی بدون قصاص خواری و ذلت است، و مثل آن بیت است: «لعلی ان مالت بیالریح میله علی ابن ابی اذبان ان یتندما»[14] ابوحیان سخن فراء را نقل میکند و میافزاید: «مثال چنین موردی «ان زیدا واخته منطلقه > :به درستی که زید خواهرش رهسپار شونده است» میباشد، آنگاه ابوحیان این که بیت اول این اسلوب باشد رد میکند، و از مواردی که شبیه این اسلوب است بیت زیر را میآورد: «فمن یک سائلا عنی فانی و جروه لاترود و لا تعار»[15] این وجه اعرابی نیز مانند دو وجه پیش ضعیف است و قیاس آیة مورد بحث به آن به دلایل زیر صحیح نیست: 1- تصور مبتدای بدون خبر درست نیست، چه رسد به تحقق آن، زجاج میگوید: «این قول جایز نیست، زیرا جایز نیست اسمی مبتدا قرار گیرد، و خبری دربارة آن آورده_________________________ 12-ظاهرا در اصل نص التفات از تکلم به غیبت صورت گرفته، و مقصود وی از «قال» قلت (گفتم یا میگویم) است.
این بود شش وجهی که در اعراب آیه تربص وفات گفته شده است و همانگونه که ملاحظه شد هیچکدام از آنها خالی از اشکال نیست و علاوه بر اشکالاتی که بر غالب این وجوه وارد است، چنان که در آغاز و خلاصه مقاله به آن اشاره شد در این وجوه اعرابی اشکال مهم دیگری هست که بر همه وجوه مذکور وارد است و آن این است که چگونه «یتربص» خبر برای قبل از خود قرار داده میشود و یا بنابر وجه دوم اعرابی جمله استئناف بیانی فرض میشود در حالی که این جمله بعد از اسم نکره قرار دارد و متضمن ضمیر آن و واجد شروط وصفیت است به گونهای که بنابر اصل نحوی مورد اتفاق «الجمل بعدالنکرات صفات»[28] شکی باقی نمیماند در اینکه جمله «یتربصن» صفت «ازواجا» است."