خلاصه ماشینی:
"این بود خواص علم و خواص نور،عرض شد که نور در قلب القاء میشود با صوت برزخی و مجرد و عالی خود،که کسوة حدوث ندارد باید متوجه شد که چطور علمی در ما حاصل میشود،گفتهاند علم تابع عالم است،عالم اگر دنیوی است،علم هم همانطور است.
و چنانچه شیاطین ابتدا به سماوات صعود مینمودند«و کانوا یقعدون منها مقاعد للسمع»از علوم و معارفی که بر نفوس سماوی وحی و افاضه میگردید تعلم نموده استراق سمع میکردند،و آنها را ممزوج به اوهام باطلهء شیطانی ساخته و به کهنه و جنود خود میدمیدند،تا زمان ظهور نور محمدی(ص)در قالب جسمانی و طلوع نور برزخی آن حضرت بر سماوات،بواسطه اشعهء حاده که بر اجسام شفاف افلاک تابیده و از آنجا منعکس گردید،از اطراف سماوات مطرود شدند،و در زمین سکونت یافتند،و در اراضی تصرف مینمایند،تا کره ثانیه،و رجوع آن حضرت در ظهور ولایت کلیهء مطلقهء نور کلی حقیقت محمدی(ص)بر افلاک و ارضین طالع و لا مع گردد،در این موقع سر«الله نور السموات و الارض»هویدا شود.
پس چون حق تعالی بندهء مستعد خود را در این جدال و قتال اعانت فرماید تا جنود عقل بر جیش نفس غالب و عمال شرک و عساکر غفلت از طریق سلوک سالک منهزم گردد،این مقاتله علت معده است برای استشعار انسان و التفات باین که ایام و ساعات عمرش به غفلت گذشته است،پس حزن بر مافات و صرف عمر در مالا ینبقی موجب خوف از مجازات و مکافات الهیه شود،و بوسیلهء این خوف و خشیت نوری در قلب ساطع شود که نتیجهء آن نور انسلاخ کلی از احکام قوهء بهیمیهء شهویه و سبعیهء غضبیه خواهد بود."