چکیده:
خاقانی از نظر پشتوانههای فرهنگی از برجستگان تاریخ شعر پارسی است،بر این اساس و به سبب اهمیت شاهنامه فردوسی در غنای فرهنگی-ادبی متون پس از خود و نیز چند دلیل و انگیزه دیگر،آثار خاقانی از تلمیحات متنوع شاهنامهای آکنده است.در این میان،اشاراتی وجود دارد که آنها را میتوان«ظریف و نوادر تلمیحات»نامید و در دو دسته قابل بررسی است:نخست تلمیحاتی که مأخذ داستانی آنها معلوم است و دیگر،اشارههایی که امروز منبعشان شناخته نیست و اصطلاحا«تلمیحات سرگردان»است.خاقانی از تلمیحات شاهنامهای به منظورهایی چون:تبیین مسائل حکمی،تصویرپردازی،ساختن کنایه و تمثیل،وصف حال خویشتن و گاه خودستایی،توصیف در غزلیات زمینی و سرانجام ستایش ممدوح استفاده میکند.در مدایح وی بسامد تشبیه ممدوح به شخصیتهای شاهنامهای بسیار بیشتر از ترجیح بر آنهاست که احتمالا نفوذ و چیرگی فرهنگ ایرانی در محیط عمومی زندگی وی یعنی شهر شروان و ایرانگرایی و تمایلات شاهنامهای ممدوحان شاعر و دربارشان در این برخورد معتدل و احترامآمیز با کسان و عناصر شاهنامهای موثر بوده است.بیشترین نمود تلمیحات شاهنامهای در آثار خاقانی به ترتیب در دیوان،منشآت و مثنوی تحفه العراقین است.
خلاصه ماشینی:
"اینکه آیا این روایت بر اساس منبع/منابع مکتوب بوده و سینهبهسینه نقل شده یا برساخته ذهن مردم است و نیز سابقه داستانی آن چند سال است،به هیچ روی معلوم نیست و لذا اشاره خاقانی را-باز تأکید میشود اگر از مقوله تصویرسازی(مثلا مراعات النظیر حماسی)نباشد-فعلا باید از تلمیحات سرگردان شمرد: دست آهنگر مرا در مار ضحاکی کشید گنج افریدون چه سود اندر دل دانای من (ص 321) جام را گنج فریدون خون بهاست چون درفش کاویان برکرد صبح (ص 490) اسناد گنج ویژه به فریدون در قالب ترکیب«گنج فریدون»احتمالا بر پایه شکوه و اقتدار این پادشاه در تاریخ حماسی-اساطیری ایران است و برخلاف گنجهای مخصوص جمشید و خسرو پرویز که درباره آنها داستانهایی در شاهنامه آمده است(فردوسی،1374/7/335-339؛ همان،9/236/3790-3798)،یا مبتنی بر روایت خاصی نبوده و یا اینکه طبق مآخذ موجود به دست ما نرسیده است ولی این ترکیب در اسکندرنامه نظامی گنجوی به گونهای آمده که این احتمال را مطرح میکند که شاید همچون گنج ویژه جمشید و خسرو پرویز مستند بر داستان یا منبعی بوده است18و چه بسا خاقانی نیز از آن بهره گرفته باشد."