خلاصه ماشینی:
"در عمل،چنین به نظر میرسد که رهیافتهای سازشجویانه،به صورت ترکیب شیوههای رهیابی در حل مساله از یکسو و راهبردهای عاطفی از سوی دیگر،به کار میآید؛ازاینرو، در برخی پژوهشها بین شیوههای رهیابی و راهبردهای عاطفی همبستگی قوی دیده میشود برخی واکنشهای تدافعی ناشی از تعارض مولفههای شخصیت نیز که فروید مطرح کرده است ممکن است،بویژه در رویارویی با شرایط سهمگین و سخت تنش به کار آید مانند:سرکوب و به فراموشی سپردن وقایع ناگوار،دیگران را مقصر دانستن،واکنش سازی و واژگوننمایی رفتار،رد و انکار واقعه و کوشش برای نپذیرفتن آن،پس رفت و تکرار رفتاری مانند آنچه در گذشته و در واقعهای مشابه صورت گرفته است،جابجایی واکنش و پرهیزاز عکس العمل در برابر یک محرک خاص و بروز آن در جای دیگر.
این دو شیوه عمل،در خود مهاری،بیشتر سبب تقویت یکدیگر میشوند،اما توانایی فرد در به کارگیری موثر آنها به آموزش و تدابیری که فرا گرفته است،بستگی دارد از سوی دیگر،در این تدبیرها فنون رفتار-شناخت درمانی،برای بهگشت خویشتن مهاری به کار میآید و در آنها جنبههای عاطفی برای سازش با تنش مطرح نیست افراد با تدبیر،جنبههای شناختی، در تسکین و تزکیه و خویشتنداری بیشتر توفیق مییابند،اما در کنترل عواطف و به کارگیری فنون باز خور زیستی(بیوفیدبک)مانند کنترل ضربان قلب خود،موفقیت کمتری دارند.
4-راهبردهای مدیریت منابع انسانی در مدیریت تنش: از دیدگاه تنشپژوهان،به کارگیری شیوههای مناسب مدیریت منابع انسانی،در کنترل و مدیت تنشهای شغلی،نقش تعیین کننده دارد و اهمیت آن بویژه هنگام استخدام افراد،کاربرد اصول ارگونومی و ارزیابی تناسب فرد با کار مورد نظر،آزمایشهای شخصیتی و دیگر آزمایشها برای آگاهی از تاب و توان فرد در برابر تنشهای محیط کار،تحولات سازمانی و نیز چالشها و فراز و نشیبهای شغلی بیشتر است."