خلاصه ماشینی:
"گویا کلیلهودمنه در حوزهء زبان و فرهنگ فارسی زمینهء مناسب و طبیعی خود را بازیافته بود که بارها در این مرزوبوم،در قالب شعر(نظم رودکی و قانعی طوسی)و نثر(برگردان زمان بلعمی و ترجمههای بخاری و نصر الله منشی)درآمد و به شکل متحولی در انوار سهیلی واعظ کاشفی پدیدار شد و رواج یافت.
اما شاید بتوان گفت که موفقترین تقلید از کلیله همان مرزباننامهء ایرانی است که نخست به زبان طبری بود و سپس به شکل دو روایت فارسی یعنی روضة العقول به قلم محمد غازی ملطیوی،و مرزباننامه،اثر سعد الدین وراوینی جلوه کرد.
با یک بررسی جامع در شکلگیری و گسترش ادبیات داستانی در حوزهء مورد بحث،به این نکته میرسیم که اختلاط عناصر زبانی و فرهنگی از طریق واژگان زبان،با انتقال درونمایههای داستان و قرینهسازی صورت میگیرد و سهم عمده در این مبادله با زبانهای فارسی و عربی از یک سو و فارسی و هندی از سوی دیگر است.
آثار بینظیری چون قصهء پانزده جلدی بوستان خیال به خامهء محمد تقی جعفری،متخلص به«خیال»،که فشردهای از آن به عنوان زبدة الخیال به زبان اردو ترجمه شد و به چاپ رسید و دیگر داستان بلند گلستان عشرت،تصنیف شفیع علی خان در یازده جلد و بیش از هفت هزار صفحه است که تا امروز نیز در جایی معرفی نشده است.
به تدریج که کاتبان از داستان نسخهبرداری میکردند،بر اساس ذوق زمان و الفت فردی خود با واژههای ترکی رایج، هرچه توانستند،این واژهها را وارد نسخه کردند و بدین ترتیب،کلماتی چون اتاقه،اخته،الاغ،الکه، النگ،اویماق،ایل،ایلچی،ایلخی و ایلغار(تنها برای حرف الف)معادلهای فارسی و احتمالا عربی را بیرون انداختند."