چکیده:
در نظریههای موجود نقش دولت در توسعه اقتصادی به نحو مناسبی مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار نگرفته است.به موجب نظریه لیبرال دولت،سیاستگذاری اقتصادی دولت باید تنها در جهت تسهیل عملکرد بازار آزاد صورت پذیرد.به موجب نظریه کورپورتیستی،دولت باید نقش عمدهتری در زمینه توسعه اقتصادی ایفا نماید و به موجب نظریه مارکسیستی نیز نقش دولت در زمینه توسعه اقتصادی اهمیت ویژه پیدا نموده و سیاستگذاری اقتصادی دولت گسترش قابل ملاحظهای مییابد.اما باید دید که نقاط قوت و ضعف نظریههای یاد شده کدام است و از چه حیث این نظریهها میتوانند کاربرد بیشتری داشته باشند.از دیدگاه ما نظریه لیبرال دولت تعبیر مناسبتری از نقش دولت در زمینه توسعه اقتصادی ارائه مینماید لیکن نظریه مزبور از برخی لحاظی با اصول اخلاقی و معنوی دین مبین اسلام انطباق ندارد و ازاینرو نباید آن را یک نظریه معقول و عاری از نقص محسوب نمود.
خلاصه ماشینی:
"به طور کلی از دیدگاه لیبرالیسم نقش دولت در زمینه اقتصادی تنها باتوجه به آنچه که موجب بهبود یا اصلاح بازار آزاد میگردد مطرح گشته و مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار میگیرد.
نظریه کورپورتیستی تا حدودی بازار آزاد را به عنوان یک نظام مطلوب اقتصادی میپذیرد و از اجرای سیاستهای که موجب بهبود عملکرد آن میشود حمایت میکند لیکن از آنجا که دولت خود را موظف میبیند تا در فراسوی رقابتها و مسائل خاص موجود میان اقشار مختلف جامعه به مسائل«اجتماعی»مردم رسیدگی نماید و آنها را از طریق اجرای سیاستهای اقتدارگرایانه خود حلوفصل نماید فعالیتهای اقتصادی آن افزایش قابل ملاحظهای مییابد.
دولت در زمینههایی چون ایجاد امکانات مناسب برای سرمایهگذاران خارجی و داخلی فعالیت میکند و ممکن است که در برخی مواقع نیز به نحو عمدهای در جهت ایجاد امکانات اقتصادی مناسبتر برای قشر کارگر اقدام نماید.
البته در مباحث اقتصادی هدف قشر سرمایهدار دستیابی به سوددهی بیشتر قلمداد شده است و این مطلب باید مورد تجدیدنظر قرار بگیرد زیرا امروزه سرمایه به دلایل گوناگون منجمله تعمیق و گسترش نظام سرمایهداری در جهان نقش اجتماعی مهمتری یافته است و حتی قادر است به طور مستقیم و یا غیرمستقیم بر عملکرد دولتها تأثیر قابل توجهی بگذارد6.
با این وجود رشد اقتصاد سرمایهداری به طور نسبی موجب ارتقاء سطح درآمدها هم برای قشر سرمایهدار و هم قشر کارگر میشود البته این مطلب دال بر آن نیست که ما باید بازار آزاد را به عنوان یک نوع نظام اقتصادی مطلوب و ایدهآل بدانیم."