چکیده:
سیاستنامهها از حوزههای تفکر سیاسی مهم و اثر گذار در جوامع اسلامی، بهویژه در ایران بوده است. یکی از برجستهترین نویسندگان این حوزه، خواجه رشیدالدین فضلاللّه همدانی است که هم این اندیشهها را در لا به لای کتاب نفیس خود، یعنی جامع التواریخ مطرح کرده و هم کتاب مستقلی تحت عنوان مکاتیب از ایشان برجای مانده که حاوی اندیشههای سیاستنامهای مهمی میباشد. در این مقاله،ضمن بررسی سرشت سیاستنامهنویسی در ایران، اندیشههای خواجه رشیدالدین بازکاوی شده است.
خلاصه ماشینی:
نبوده است، ولی عموما اندیشههای سیاسی در خدمت قدرت سیاسی قرار داشتهاند؛ بهبیان دیگر، در تاریخ جوامع اسلامی عمل سیاسی همواره بر اندیشه سیاسی مقدم بوده ونظامهای سیاسی شکل میگرفته و این نظامها برای توجیه خود نیازمند مبانی فکری وسیاسی بودند.
درواقع، این نوع سیاستنامهها اصلیترین جریان اندیشه ایرانشهری هستند وبایستی جایگاه خواجه رشیدالدین فضلالله همدانی نیز در همینجا مطالعه وبررسی شود با این حال، خواجه رشیدالدین فضلالله همدانی هر دو وجه راداراست؛ یعنی هم مورخ است و در آثار تاریخی خود، اشارات سیاسی با سرشت همو، دیباچهای بر نظریه انحطاط در ایران، ص 300.
البته درآثار خواجه رشیدالدین فضلالله منطق درونی گفتمان سیاستنامهنویسی تداومپیدا میکند و اگرچه در پوشش حکومت مغولان و ایلخانان مطرح میشود، ولیذات آن اندیشه حفظ میشود و درواقع ـ چنان که گفته شد ـ همانند دیگر آثارمورخان ویژگی و کارکرد اصلی آن توجیهگری سیاست و حکومت است از یک سو،و تدبیر و اداره حکومت از سوی دیگر.
البته این بدین معنانیست که سیاستنامهها بهطور کلی خالی از هر گونه محتوای آرمانخواهانه هستندو تنها کارکرد توجیهگرانه دارند، بلکه باید گفت که در عین اینکه وجه توجیه گری درآنها غالب است همواره بر عدالت و دادگری حاکم و حفظ دین و ناموس الهی و برتلاش وی برای آبادانی و تأمین امنیت هم تأکید میشود.
خواجه رشیدالدین فضلالله همدانی هم هر اشاره سیاسی که در جامعالتواریخ یامکاتبات خود دارد، ذیل سیاستنامهنویسی قرار میگیرد که در اینجا به عناصراصلی آن پرداخته میشود: الف ـ توجیه وضع موجود سیاسی بهطور کلی باید گفت که ذکر تاریخ مغولان توسط خواجه رشیدالدین، بهویژه آن گاهکه همراه با مبالغههای بسیار است، ناشی از مناسبات قدرت میباشد.