چکیده:
ایران، شیلی، نیکاراگوئه... از سال ۱۹۵۰ به این سو جنگهای «کثیفی» که سازمان مرکزی
اطلاعات آمریکا (سیا) براه انداخته، همواره نقل گزارشها بوده و هنگامی که فاش
گردیده گاه در خود ایالات متحده هم رسوائی به بار آورده است. رئیس جمهور رونالد
ریگان با ایجاد بنیاد ملی دموکراسی، واشنگتن را از ابزاری برخوردارساخته که کمتر از
سیا به چشم میخورد و به ویژه کمتر محل بگومگو بوده است. اما هدف همان است: بی ثبات
کردن حکومتهائی که دوست ایالات متحده به شمار نمیآیند از طریق فراهم آوردن پول
برای مخالفان.
خلاصه ماشینی:
"لیندون جانسون رئیس جمهور آمریکا که به خوبی میدانست از آغاز تشکیل سازمان مرکزی اطلاعات در سال ۱۹۴۷ وظیفه انجام این گونه کارها را برعهده آن نهاده بودند برای کاهش فشارها درخواست انجام بررسی و کاوشی در این باره کرد: «سیاستمداران ما به عملیات مخفی روی آورده بودند تا مشاوران و ابزار و وسائل و وجوهی را به قصد حمایت از رسانهها و احزاب سیاسی اروپا گسیل دارند زیرا حتی پس از جنگ جهانی دوم، متفقین ما با تهدیدهای سیاسی دست و پنجه نرم میکردند.
تمام قریحههائی که بنیاد ملی دموکراسی در رساندن پول به مصارف دلخواه، پدید آوردن سازمانهای غیر دولتی، انجام شیوههای دست بردن در نتایج انتخابات و کوشش در سم پاشیهای رسانهای از خود نشان داده، همه و همه مدیون تجربه اندوزیهای بزرگ سازمان سیا، شعبه وزارت امور خارجه مسئول همکاری (یو اس اید) و بسیاری از چهرههای «نخبه» محافظه کار دست اندر کار سیاست خارجی ایالات متحده است.
حکومت ریگان جدا از وسائل و ابزارهای تروریستی از همین شیوهها در کشورهای اروپای شرقی بهره میگرفت، یعنی «به راه اندازی جنگهای اعتقادی به دست سازمانهای غیر دولتی برای دستیابی به حقوق بشر و دموکراسی، که چون مقصود از آنها برآوردن مستقیم نیازهای مخالفان و اصلاح طلبان سراسر جهان بود کمتر امپریالیستی مینمود».
قبل از آن هم روزنامه نیویورک تایمز در ٢۵ آوریل ٢٠٠٢ (چند روز پیش از کودتای نافرجام علیه رئیس جمهور هوگو چاوز) افشا کرده بود که چند ماه پیش از کوشش برای سرنگونی چاوز بودجه بنیاد ملی دموکراسی که به این کشور اختصاص یافته به دستور کنگره چهار برابر شده بود."