چکیده:
هدف این پژوهش بررسی جامعهشناختی عوامل اقتصادی، اجتماعی مؤثر بر نگرش زنان
نسبت به نابرابریهای جنسیتی میباشد که به شیوه پیمایشی انجام شده است. دادههای
پژوهش از طریق پرسشنامه و از یک نمونه 384 نفری از زنان 54ـ25 ساله شهر شیراز، در
تابستان 1383 گردآوری شده است. در این پژوهش برای تبیین نگرش زنان نسبت به
نابرابریهای جنسیتی از نظریه منابع و مدل نظری کالینز استفاده شده است و نگرش نسبت
به نابرابریهای جنسیتی در ابعاد نابرابری در حوزه مشارکت اجتماعی، اشتغال و بازار
کار، خانواده و همچنین قوانین حقوقی و مدنی و کلیشههای جنسیتی رایج مورد بررسی
قرار گرفته است. نتایج تحقیق دو متغیره (آزمون تی، تحلیل واریانس و رگرسیون ساده)
نشان میدهد که رابطه معنیداری بین متغیرهای میزان تحصیلات زنان، وضعیت اشتغال،
نوع شغل زنان، میزان تحصیلات پدر و مادر، وضعیت اشتغال مادر، تحصیلات شوهر و نوع
شغل و درآمد شوهر، و درآمد والدین با متغیر وابسته وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون
چند متغیره به روش مرحله به مرحله، نشان میدهد که متغیرهای میزان تحصیلات زنان،
تحصیلات مادر، وضعیت اشتغال زنان و نوع شغل «یا به عبارتی مشاغل معلمی و کارمندی»
متغیرهایی هستند که به ترتیب وارد معادله رگرسیون چند متغیره شدهاند و مجموع 9/57
درصد از مرحله اول تا مرحله پنجم تغییرات متغیر وابسته را تبیین نمودهاند. براساس
یافتههای این مطالعه میتوان گفت که عواملی چون اشتغال و تحصیلات زنان و مادران
آنان تاثیر عمدهای را در تغییر مناسبات موجود در جامعه و خانواده به همراه داشته
است. این امر نشانگر آن است که با گسترش تحصیلات و اشتغال زنان تغییر مناسبات قدرت
در خانواده امری ضروری به نظر میرسد. چنانچه در بررسی نگرش زنان در این رابطه به
وضوح دیده میشود درصد بالایی از زنان تحصیل کرده و شاغل رویههای سنتی موجود در
توزیع قدرت و منابع در خانواده را توسط یک جنس به رسمیت نمیشناسند. افزون بر عامل
سواد و اشتغال، پایگاه اجتماعی خانواده زن اعم از خانواده پدری یا خانواده فعلی او
تأثیر عمدهای بر توزیع قدرت در خانواده و میزان مشارکت زنان در تصمیمگیریهای
خانواده دارد.
خلاصه ماشینی:
"در این پژوهش برای تبیین نگرش زنان نسبت به نابرابریهای جنسیتی از نظریه منابع و مدل نظری کالینز استفاده شده است و نگرش نسبت به نابرابریهای جنسیتی در ابعاد نابرابری در حوزه مشارکت اجتماعی، اشتغال و بازار کار، خانواده و همچنین قوانین حقوقی و مدنی و کلیشههای جنسیتی رایج مورد بررسی قرار گرفته است.
جوانا (2003) نیز در مطالعه خود در جامعه آمریکا ابعاد متفاوت نگرش زنان نسبت به شکاف جنسیتی را مورد مطالعه قرار میدهد و به این نتایج دست مییابد که افزایش سطح تحصیلات زنان، اشتغال و رشد جنبشهای رهایی بخش زنان تأثیر به سزائی در دگرگونی نقشهای سنتی زنان و افزایش و رشد آگاهی جنسیتی در بین آنها داشته است.
جدول شماره 3ـ عناصراصلی تحلیل چند متغیره به روش مرحله به مرحله Sig. T مقدارT Beta ضریبB مقدار افزوده شده به R2 R2 R متغیر واردشده مرحله 000/0 109/5 299/-0 320/2- 450/0 671/0 تحصیلات 1 000/0 495/2- 159/0 055/8- 066/0 524/0 724/0 وضعیت اشتغال 2 002/0 392/2 116/-0 596/0- 016/0 540/ 735/0 تحصیلات مادر 3 014/0 539/4- 224/0 482/20- 021/0 561/0 749/0 کارمند 4 000/0 628/4- 274/0 34/13- 018/0 579/0 767/0 معلم 5 831/94=a 491 /64= F000/0=Sig 579/0=R2 767 /0= R نتیجهگیری موضوع نابرابریهای جنسیتی به عنوان یکی از انواع نابرابریهایی که بر مبنای جنسیت زنان شکل گرفته است، نه تنها خاص یک کشور و منطقه نیست، بلکه به گونهای گسترده در همه فرهنگها و جوامع و به قدمت تاریخ کهن بشری وجود داشته است."