چکیده:
با آن که طرح مسأله جدایی و انفصال مناطق از یکدیگر، اولین بار توسط بن گورین، مطرح گردید و به
دنبال آن، در 1994/1373، موشه شاحال، وزیر پلیس رژیم صهیونیستی در دوران نخست وزیری اسحاق
رابین، طرح اجرایی آن را ارائه نمود، آریل شارون، نخست وزیر کنونی رژیم صهیونیستی، اولین کسی بود که در
سال 2002/1381، با طرح دیوار حائل (دیوار امنیتی) آن را به اجرا درآورد.(2) مطرح کردن این دیوار ناشی
از برنامهای است که رژیم صهیونیستی برای آینده منطقه در نظر گرفته که با نابودی فلسطینیان و جایگزین
نمودن یهودیان مهاجر در آن مناطق، پایداری خود را تضمین نماید. این مسأله از آن جهت اهمیت دارد که
هدف این رژیم، از احداث این دیوار، تنها استقرار دولت صهیونیستی در مناطق فلسطینی و تشدید اقدامات
نژادپرستانه علیه فلسطینیان است.(3)
خلاصه ماشینی:
"(2) الزامات اسرائیل نیز در این مرحله شامل موارد زیر است: 1ـ رعایت حقوق بشر در مورد فلسطینیها؛ 2ـ خودداری از آسیب رساندن به شهروندان و دارایی آنها؛ 3ـ عقبنشینی از مناطق اشغالی 28 سپتامبر سال 2000 میلادی (این عقبنشینی، به میزان پیشرفت همکاریهای امنیتی دو طرف در جلوگیری از خشونت و حملات نظامی، بویژه توقف انتفاضه بستگی دارد)؛ 4ـ برچیدن شهرکهای غیر قانونی بر اساس طرح میچل؛ 5ـ رفع ممنوعیت تردد و تسهیل در رفت و آمد شهروندان.
(1) دیوار حائل در حقیقت، تعبیری است روشن از ایجاد یک سری مناطق جدا از هم که ملت فلسطین را در میان پنج کانتون مجزا از هم تقسیم میکند و این کانتونها از داشتن مرزهای بینالمللی محروم خواهند بود و این محرومیت، برقراری و تشکیل دولت فلسطینی را به امری غیر ممکن شبیه میسازد.
در اینجا پرسشی به ذهن میرسد که آیا با تلاشهایی که اشغالگران در راه خلق یک واقعیت جدید در فلسطین صرف میکنند و در وضعیتی که دولت عبری، فلسطینیان را مجبور به چشمپوشی از حقوق قانونیشان میکند و هر گونه پیوند خود را با مسأله صلح میگسلد و تمامی قوانین بینالمللی را زیر پا میگذارد، باز هم میتوان به آینده منطقه خوش بین بود؟ چگونه ممکن است در موقعیتی که طرحهای شهرکسازی و تبدیل شهرها و مناطق فلسطینی به کانتونهای مجزا، روند خود را دنبال میکند، حتی ذرهای امید برای تشکیل حکومت فلسطینی مستقل باقی بماند؟!"