چکیده:
هرچند محققان تأثیر جامعه پذیری والدین بر زندگی کودکان را بررسی کرده اند، اما
عجیب است که در خصوص اینکه عواطف اخلاقی و رفتار کودکان را چگونه می توان اجتماعی
کرد، آثار اندکی موجودند.
هدف این پژوهش بررسی تأثیر عاطفه محسوس و تأیید والدین بر پاسخ های احساس محور و
رفتار اخلاقی کودکان (مانند تقلب کردن) است. علاوه بر این، تأثیر متعادل ویژگی های
ذاتی کودکان (مانند جنسیت) بر این رابطه بررسی شده است.
97 دختر و 119 پسر (با میانگین سنی 73 ماه) همراه با والدین در این پژوهش مشارکت
داشته اند. کودکان پرسشنامه مرتبط به ابراز عاطفی و احساس عاطفی و همدلی را تکمیل
کردند و هنگام انجام وظیفه، پایداری آنان در برابر اغواگری مشاهده شد. سرانجام،
عاطفه و تأیید والدینی طی دو شرایط تعامل، بین یکی از والدین و کودک بررسی شد.
نتایج نشان دادند عاطفه مثبت والدینی و تأیید آنان با احساسات کودکان رابطه مثبت
دارد. در برابر، روش تعامل والدین با احساس کودکان ارتباطی نشان نداد. در باب رفتار
اخلاقی کودکان، یافته ها اشعار دارند بر اینکه روش تعامل والدینی با تقلب پسران
(نه دختران) برای تکمیل جورچین (پازل) مرتبط است. یافته های مزبور این عقیده را
تأیید می کنند که اقدامات والدین از جمله عواطف آنان، به توسعه اخلاقی کودکان کمک
می کنند.
کارکرد اخلاقی کودکان نتیجه مهم فرایند جامعه پذیری است. اندیشه های حاضر در باب
اخلاق کودکان، پدیده های متعدد ـ از جمله توسعه عواطف اخلاقی (مانند ابراز
عاطفی و احساس عاطفی و احساس گناه)، همچنین رفتار اخلاقی کودکان (مانند
استقامت در برابر وسواس و تقلب) ـ را شامل می شود. عواطف اخلاقی کودکان، بخصوص
پاسخ های احساسی به ناراحتی دیگران به عنوان علایم رفتارهای پیش اجتماعی و توانایی
برتر اجتماعی محسوب می شود. (هافمن، 1983; ایزنبرگ و فابز، 1992)
علاوه بر این، چنین تصور می شود که تفاوت های فردی کودکان در رفتارهای اخلاقی
آن ها، در تفاوت درون سازی اخلاقی و رشد خودآگاهی آنان ظاهر می شود. (کوچانسکا،
1991) از این رو، روش هایی که از طریق آن ها والدین بر رفتارهای اخلاقی کودکان اثر
می گذارند باید شناسایی شوند.
تأکید این مقاله بر جامعه پذیری اجتماعی کردن ـ عواطف اخلاقی و رفتار اخلاقی در
دانش آموزان پیش دبستانی، همچنین کودکانی است که در مدارس ابتدایی تحصیل می کنند.
با وجود آنکه شواهد موجودند که برخی از انواع احساسات، عواطف اخلاقی (از قبیل
همدلی) را تقویت می کنند که با رفتارهای پیش اجتماعی و خشن ارتباط دارند، اما تعجب
است که تحقیقات نسبتا اندکی درباب جامعه پذیر کردن عواطف اخلاقی کودکان انجام
گرفته اند. (ایزنبرگ و فابز، 1998)
خلاصه ماشینی:
"(ایزنبرگ و فابز، 1992) و ممکن است هنگام پریشانی دیگران، از تحریک پذیری شدید اجتناب کنند; مثلا، ایزنبرگ و دیگران در سال 1996 به این نتیجه رسیدند که بین توانایی کودکان بر مقاومت در برابر اغواگری، همچنین فعالیت های خسته کننده از یک سو و گزارش والدین و معلمان در باب تنظیم کودکان از سوی دیگر، رابطه برقرار است.
بنابراین، هدف اولیه این تحقیق آن است که بررسی کند آیا بین رفتارهای مشهود والدینی، از جمله ابراز عواطف مثبت یا منفی نسبت به کودکان و ترغیب آنان به عملکرد اخلاقی کودکان رابطه ای وجود دارد؟ در این پژوهش، رفتار والدین با کودکان در خلال دو موقعیت مشاهده شده است: نخست موقعیتی جدید (بالقوه اضطراب زا) و دیگری موقعیت خستگی آور (ناامیدکننده).
علاوه بر این، مدت زمانی که کودکان برای تکمیل جورچین تقلب کرده بودند به صورت معنادار با احساس عاطفی و ابراز عاطفی آنان رابطه منفی نشان می داد و نتیجه هر دو چنین بود: 02/0P< و 15/0 ـ = (213) Rs. بر این اساس، رفتار اخلاقی با پاسخ های عاطفی محور، رابطه نشان می داد.
در پایان، استفاده از شاخص های خود گزارشی کودکان در باب احساس و ابراز عاطفی، ممکن است مسئله ساز باشد، ممکن است از لحاظ اجتماعی بیشتر قابل قبول باشد که دختران تجارب عواطف منفی یا پاسخ خود در برابر ناراحتی دیگران را گزارش دهند، اما این برای پسران چندان پسندیده نیست.
C. (1966c) Parents¨ reactions to children¨s negative emotions: relations to children¨s social competence comforting behavior, child Development, 67, pp."