خلاصه ماشینی:
"تحیک اساس و بنیای سلطنت پادشاه و حکومت ایل قاجار از آنجایی که شاهزادگان(یا نمایندگان سیاسی حکومت)به لحاظ خونی و نژادی به آن مربوط میشدهاند،میان ابقای ایفای نقش آنها و دوام حکومت رابطهای مستقیم وجود داشت و به نظر میآید که فتحعلیشاه،با در نظر گرفتن چنین مسئلهای فرزندان خود را به حکومت ایالات و ولایات منصوب مینموده است.
ب)درباریان و عناصر بالای دیوانی درباریان که از مهمترین ارکان حکومتی قاجارها به شمار میآیند،ترکیبی از سه گروه زیر بودهاند: 1)خانوادهء سلطنتی 2)صدر اعظم و درباریان 3)مأموران عالی رتبه دیوانی و لشگری منظور از«خانوادهء سلطنتی»،آنگونه که اعتماد السلطنه نیز اشاره میکند،شاه و حرمسرای وی و رؤسای ایل قاجارند که در این دوران نبض حکومت در دست ایشان است.
نبود نیروهای نظامی قدرتمند مستقل از ساختار ایلیاتی،علاوه بر عدم بر عهده گرفتن نقش این طبقه(نیروهای نظامی)در ساختار قدرت قاجاریه،نتایج متنوعی چون ایجاد اختلاف میان نیروهای مخالف،پیدایش شیوههای تطمیع و ارضاء(رشوه)گروگان گرفتن فرزندان رؤسای ایلات،و نیز وصلت شاه با دخترانشان جهت نزدیکی و برخورداری از حمایت آنها را به دنبال دارد؛نتایجی که از ضعف ساختاری نظام حکومتی قاجاریه خبر میدهد.
در تبیین علل عدم ایجاد سازمان نظامی مرکزی در این دوران-که در نهایت قوای نظامی -سنتی ایران را به بینظمی و انحطاط میکشاند-بایستی به عوامل زیر توجه نمود: فروش مناصب نظامی به عناصر سیاسی،نظیر شاهزادگان و عناصر بالای دیوانی(که از هیچگونه توانایی و صلاحیت نظامی برخوردار نیستند)توسط حکومت،این نیروها را به صورت سازمانی وابسته به سایر نهادهای اجتماعی مطرح ساخته،و عدم استقلال نیروهای یاد شده به صورت یک سازمان نظامی گوش به فرمان در هرم قدرت،سبب بر عهده گرفتن و توزیع نامطلوب نقش آنها توسط نمایندگان نهادهای یاد شده(که مناصب بالای نظامی را بر عهده دارند)در ساختار قدرت سیاسی میگردد."