خلاصه ماشینی:
"شهید هاشمینژاد در سال 1348 به مناسبت مراسم ختم شادروان «جلال آل احمد»،از مقام این نویسنده متعهد،در مقابل مضحکههایی که نام هنرمند بر خود گذاشته بودند،تجلیل کرد و اظهار داشت: «جلال مرد ولی زندگی باشرافت را با خودش برد اما،مرگ بر آن زندگانی باد که دیگران به او بخندند و او نفهمد چه میکند1» خوشبختانه ساواک از درک صحیح چنین مواضع صریحی ناتوان بود و در تحلیلهای خویش به مغلطه میافتاد و پر اشتباه عمل میکرد و طبعا این مسئله در تصمیمگیریهای امنیتی رژیم تأثیر داشت.
از سوی دیگر انقلابیون،که با مشاهدهء حضور فزاینده مردم،دل به نصرت الهی بسته بودند،با عزم جزم،آخرین تیرهای خلاص را بر پیکر ناتوان نظام شاهنشاهی شلیک میکردند و تظاهرات 5/9/57 مشهد،در گزارش«شیخان»،رئیس ساواک خراسان به گونهای منعکس شده است که آثار ضعف و زبونی به وضوح در آن مشاهده میشود: «تظاهرات روز 5/9/57 مشهد باعث ناراحتی افراد شاهدوست و میهنپرست شده و از وضع موجود شدیدا اظهار نگرانی و ناراحتی میکردند و افرادی که بر رژیم شاهنشاهی وفادار هستند با مشاهده چنین تظاهرات و عقبنشینی نیروهای انتظامی دچار تزلزل روحی گردیدهاند2» دیری نپایید که اشاعه انقلاب و سرعت پیروزی آن که فراتر از پیشبینی و تصور اولیه بود،خانوادهء هزار فامیل را آواره کرد و شمیم آزادی سراسر میهن را فراگرفت؛اما ظاهرا مبارزه پایان نیافتی بود و این بار،پس از پیروزی 22 بهمن وفاداران به استکبارجهانی که ضرورت مقابله با آنان قوت میگرفت،با شعارهای انقلابیتر از انقلابیون واقعی،عرصه را تنگ کردند."