خلاصه ماشینی:
"چگونگی بازسازی اجتماعی جوامع باستان اولین مرحله در باستانشناسی اجتماعی و بازسازی ساختار اجتماعی تشخیص اندازه و مقیاس جامعه است و ظاهرا این شیوه سنتی،تعیین اهمیت محوطههای باستانی براساس اندازهگیری مساحت محوطه همیشه مورد توجه باستانشناسان بود*و معمولا با این پرسش شروع میشود،بزرگترین واحد اجتماعی چقدر است؟این واحد مشخص چه مقیاسی دارد ودر کدام قرار میگیرد؟ در این مرحله بیتردید به یک زمینه،پایه و اساس و چارچوب مرجع و یا یک طبقهبندی و دستهبندی از جوامع برای آزمون فرضیات نیز است که شاید بهترین طبقهبندی،همان طبقهبندی سرویس باشد که در جریان یک فرایند تکاملی شکل خواهد گرفت.
پست مدرنها دیدگاهی کمابیش متناقض با روندگرایان دارند: 1-بقایای تدفین انعکاس مستقیم سیستم هنجارهای اجتماعی نیستند؛ 2-شیوههای تدفین،منعکسکننده جایگاه فرد و جامعه نیست؛ 3-بافتهای تدفین در واقع فیلمنامههای تاریخی وخاصی از جنگ قدرت و ثروت هستند؛ 4-اختلافات در(جنس،طبقه،گروه و قوم)را بایستی بهعنوان پویاییهای اجتماعی مطالعه کرد( ibid,578 )؛ و اما مهمترین دیدگاههای مکتب مارکسیسم در مطالعه شیوههای تدفین عبارتنداز: 1-تدفینها،بقایایی از کار اجتماعی هستند و متوفی آنچه که توسط جامعه تولیدشده به همراه دارد؛ 2-هیچ ضرورتی نیست بین اشیاء قبور و پایگاه اجتماعی فرد در هنگام حیات همسانی وجود داشته باشد؛ 3-بقایای تدفین،بیانی غیرمستقیم از علایق گروههای اجتماعی هستند؛ 4-اختلاف در مکانهای تدفین و یا بین تدفینها نشانه عدم تقارن در مصرف اجتماعی است و اختلاف در شیوه تدفین بازتابی از اختلافات فردی نیست بلکه نشانگر گروههای ایدئولوژیکی-اجتماعی و اجتماعی-اقتصادی است؛ 5-ارزش اجتماعی محتویات تدفین بایستی براساس کار اجتماعی و ارتباط آن با تولید محاسبه شود؛ 6-توازن تولید و مصرف بایستی با شناخت عدم تقارنهای اجتماعی ترسیم و توصیف شود( lull,2000:580 )."