خلاصه ماشینی:
"فرضیهء محقق،عبارت از وجود رابطهء مستقیم بین سیاست خارجی مداخلهجویانه و میلیتاریستی آمریکا،به عنوان متغیر مستقل از یک سو و افزایش عملیات تروریستی از نظر تعداد و شدت تخریب،به عنوان متغیر وابسته از سوی دیگر کشورها در مقابل آن پرداخته میشود و به این سؤال اساسی پاسخ داده میشود که آیا راهحل نظامی،موجب حل معضل تروریسم در آمریکا خواهد شد و یا سبب پیچیدهتر شدن آن گردد؟ قسمت اول:تروریسم چیست؟و تروریست کیست؟ هرچند تلاشهایی برای تعریف تروریسم به عمل آمده است ولی نمیتوان تعریفی را یافت که مورد اجماع همه اندیشمندان علوم سیاسی باشد.
قسمت سوم:حمله نظامی به افغانستان:حل معضل تروریسم یا تشدید آن در این قسمت،یکی دیگر از سؤالات محوری این مقاله مورد بررسی قرار میگیرد که سیاستگزاران آمریکا چه اهدافی را از حمله نظامی علیه افغانستان-به عنوان واکنشی در مقابل عملیات تروریستی-دنبال میکنند و آیا حمله به افغانستان،موجب حل مسئله تروریسم در جهان و افزایش امنیت در آمریکا میگردد یا خیر؟پس از رخداد 11 سپتامبر،سریعا بن لادن و گروه القاعده به عنوان متهمین درجه اول شناخته شدند و دولت آمریکا از طالبان خواست که آنها را به آمریکا تحویل دهد.
حضور نظامی آمریکا در دیگر کشورها به بهانههای گوناگون و حمایت از حکومتهای غیر مردمی و اشغالگر،نه تنها موجب حل معضل تروریسم نمیگردد،بلکه با اصول مورد ادعای آمریکا از جمله دموکراسی،حقوق بشر،لیبرالیسم و حق حاکمیت مردم در تعیین سرنوشت خود نیز همخوانی ندارد و موجب گرایش مردم کشورهای مختلف به روشهای خشونتآمیز برای حل مسایل داخلی و اتخاذ سیاستهای رادیکال علیه منافع آمریکا پس از دستیابی به حکومت موردنظر میگردد."