خلاصه ماشینی:
"افزون بر این،اتحادیهء عرب نیز که به نظر میرسد سازمان مناسبی برای انجام فعالیتهای لابی عربی باشد،نتوانسته است در افکار عمومی آمریکا تأثیر بگذارد یا تأیید آنان را به دست آورد و تلاشهای این اتحادیه به علت ناکامی در سازماندهی سیاستهای درازمدت روشن با شکست مواجه شده است.
اعضای لابی برای اینکه بتوانند با واردآوردن فشار جدی،تغییراتی در سیاست خارجی آمریکا اعمال کنند باید به مسئولان دولتی دسترسی داشته باشند،در این صورت،میتوانند با خصومت فرهنگی شدیدی که نسبت به اعراب و مسلمانان اعمال میشود مقابله کنند،در نتیجه همین اندیشه است که آمریکاییهای عربتبار غالبا وقت زیادی صرف میکنند و بسیار میکوشند که آمریکایی بودن و طرفداری خود را از دولت آمریکا اثبات کنند.
اعراب آمریکایی طی دههء نود در زمینههای سیاسی،فعالیت بیشتری از خود نشان میدادند و کاخ سفید و دیگر مراکز دولتی،نفوذ بیشتری یافتند،ولی این امر در تغییر سیاست آمریکا و مواجهه با فشارهای مداوم گروههای طرفدار اسراییل و احساس خصومت عمومی با اعراب و مسلمانان تأثیر چندانی نداشت و بیشتر سیاستمداران،آشکارا تردید خود را نسبت به همکاری با اعراب-حتی اعرابی که آمریکا به آنان ابراز دوستی و صمیمیت میکرد- ابراز کردند.
برخلاف افکاری که قویا دربارهء قدرت اعضای لابی مطرح است،عملکرد آمریکا در خاورمیانه از جنگ جهانی دوم به بعد-نشان میدهد کاخ سفید و شورای امنیت ملی و پیتاگون و وزارت امور خارجه در حد کمتری،استراتژی سیاست خارجی آمریکا را تعیین کردهاند و تصمیمات برپایه اولویت منافع ملی در ضمن شیوههای اقتصادی و سیاستهای جغرافیایی اتخاذ شده است."