خلاصه ماشینی:
"من در این مقاله به تشریح انتخابات مقدماتی احزاب،انتخاب مستقیم نخستوزیری آمریکایی شدن شیوه رقابتهای انتخاباتی،افت شدید تعداد نمایندگان پارلمانی دو حزب اصلی،راهیابی نمایندگان احزاب فرقهای،فرسایش سلطه صهیونیسم و تحول اساسی دستور کار ملی در مورد قطبی شدن سیاست امنیتی به سوی قطبی شدن تعاریف رقیب از هویت جمعی میپردازم.
همزمان با حجیم شدن دولت که تحت فشارهای متعدد انجام میگرفت،نائوف ماسالها (Nawaf Massalha) (از حزب کارگر)به معاونت وزارت امور خارجه که معتبرترین پستی است که تا به حال یک عرب اسراییلی به آن دست یافته است،منصوب شد و این در حالی بود که هاشم محمد (Hashem Mahamed) (از فهرست نامزدهای انتخاباتی حزب عرب متحد)اولین عربی بود که به عضویت کمیتهء امور خارجه و امنیت کنیست-که با اطلاعات به شدت طبقهبندی شده و حساس سروکار دارد-منصوب گردید.
باراک،احزاب مذهبی را به جای حزب لیکود وارد کابینه نمود،زیرا همکاری آنها را با شروط خودش به دست آورده بوداو امیدوار بود از تهدید بسیار خطرناک کولتور کامپف [جنگ فرهنگی]میان نیروهای مذهبی و سکولار جلوگیری کند و این کار را با حساس نشدن به مضوعات مذهبی و دولت-تا هنگامی که درگیر مسئله صلح است-انجام دهد.
لمان-ویلزیگ نیز مانند همکارش سوسر به اشتباه پیشبینی میکند که دو حزب مهم در انتخابات آینده چنین اشتباهی را تکرار نخواهد کرد که منحصرا بر رقابت اتنخابات نخستوزیر تمرکز کنند(اشتباهی که برای آنها در کنیست به بهای گزافی تمام شد) Sam Leman-Wilzig,ááThe Media Capaign:The Negative Effects of Positive Campaigning,''in Elazar and Sandler(eds),Israel at the Polls,1992,167-86 ."