خلاصه ماشینی:
"»(ص 1) بنابراین،نویسنده کتاب برای فهم سیاستهای هستهای و خارجی اسرایی به مهمترین روزنامههای اسراییل که به زبان عبری منتشر میشوند مراجعه کرده،با استفاده از نظریات سردمداران نظامی و همچنین مفسران این روزنامهها که دارای ارتباطی نزدیک با ارتش و سرویسهای اطلاعاتی هستند،سعی میکند به اهداف و سیاستهای واقعی دولت اسراییل دست یابد.
(ص ص 34-24)نویسنده در پایان فصل، چنین بیان میکند که اسراییل بعد از فروپاشی به فرصتی بیبدیل در منطقه خاورمیانه دست یافت و برای ایجاد استیلای خود بر منطقه و همچنین جلوگیری از تحولات داخلی کشورهای منطقه که در جهت منافعش نیست،حاضر است حتی از سلاحهای هستهای بهره ببرد.
(ص ص 44-34)نویسنده کتاب معتقد است خلاء قدرت که پس از فروپاشی شوروی ایجاد شد،تنها میتوانست توسط اسراییل پر شود و حتی ایالات متحده نیز دارای آسیبپذیریهایی بود(آمریکا به دلایلی داخلی و بین المللی نمیتوانست مستقیما در خاورمیانه درگیر شود)که نمیتوانست مستقیما این کار را انجام دهد.
دوم اینکه،غرب را بر این باور استوار میسازد که مداخله در خاورمیانه به نفع مردم منطقه است و سوم اینکه اسراییل معتقد شده که در خاورمیانه هیچ قدرت دیگری غیر از اسراییل نباید وجود داشته باشد،زیرا خاورشناسان معتقدند که کشورهای منطقه باید در ضعف نگاه داشته شوند.
در کشوری چون ایران که از لحاظ ایدئولوژیک در تضاد با اسراییل قرار دارد،آگاهی نسبت به چنین حقایقی که از جانب خود اسراییلیها منتشر شده،ضرورت دارد تا دیگر افرادی از سر بیاطلاعی معتقد نشوند که اسراییل به دنبال صلح واقعی است یا اینکه ایران نباید در سیاستهای خویش،کاری به اسراییل داشته باشد و منافعش در این است که به مخالفت علنی با آن نپردازد."