خلاصه ماشینی:
"زمانی که در سال 4491 روشن شد برنامه آلمان[برای تولید بمب اتمی] شکست خورده است،به نظر میرسد[بعدا]مدارک و شواهد دیگری برای ادامه طرح [مانهاتان از سوی آمریکا]جایگزین احساس ترس قبلی شده باشد،که عبارت بود از ترس ناشی از تولید سلاحهای هستهای به وسیله اتحاد جماهیر شوروی پس از پایان جنگ.
ولی به هر حال،خواه آلمان یا اتحاد شوروی به عنوان تهدیدهای بالقوه هستهای[متوجه آمریکا] مطرح میبودند یا خیر،دلیل مورد نظر برنامه هستهای آمریکا عبارت بود از بازدارندگی در برابر حمله آتی به آمریکا از سوی یک دشمن مجهز به سلاح هستهای.
انگلستان اعتماد کاملی به استراتژی حمله تلافی جویانه کوبندهاش به عنوان پاسخ به تهاجم احتمالی اتمی شوروی به انگلستان در خلال جنگ سوئز داشت و نخستین کشوری بود که مسئله دفاع ملیاش را بر پایه سیاست اعلام شده بازدارندگی هستهای قرار داد.
به نظر میرسد منطقی که در مورد این حداقل قدرت یاد شده مطرح است،عبارت از اتخاذ سیاست بیمه کردن یک آینده نامعلوم است البته ابهاماتی درباره مؤثر و مفید بودن مسئله بازدارندگی در قبال سلاحهای کشتار جمعی( WMD )متوجه یک کشور ماهیتا غیر هستهای وجود خواهد داشت.
در حالی که در سالهای گذشته مسئله پیروزی نظامی با استفاده از کاربرد سلاحهای هستهای یک احتمال مفهومی داشته است،ولی امروزه با توجه به احتمال مقابله به مثل کوبنده یک کشور هستهای دیگر،استناد به چنین منطقی برای دستیابی به سلاحهای هستهای ناموجه خواهد بود.
مثال بارز در این امر، ایجاد تأسیسات هستهای انگلستان است که پس از جنگ جهانی دوم به مرحله اجرا در آمد در مورد فرانسه،این نیروی باز دارنده بورو کراتیک کشور بود که برنامه هستهای فرانسه را تا پیش از به قدرت رسیدن ژنرال دوگل کند کرد."