چکیده:
تقاضا برای بیمههای اجتماعی از جانب آحاد مردم از اهم تقاضاهای اجتماعی در جوامع کنونی است و در مقابل،تفاوت نگرشها در خصوص چگونگی پاسخ دادن به این تقاضا نیز از اهم چالشهای موجود نزد احزاب و گروههای سیاسی است.درهرحال افزایش مطلق و نسبی جمعیت تحت پوشش این بیمهها نیز از اهم فرایندهای شناختهشدهء جوامع جدید است.اما این بیمهها عموما برای افراد مزد و حقوق بگیر طراحی و اجرا شده است.بیمههای اجباری در ذیل روابط سهگانهء کارگر،دولت و کارفرما عمل میکنند،و در نتیجه بخش قابل توجهی از شاغلان-به طور مشخص کارکنان مستقل یا خویشفرما-که مزد و حقوق نمیگیرند و کارفرما نیز نیستند، خارج از این چارچوب میمانند،که برای آنان بیمههای اختیاری در نظر گرفته شده است که به لحاظ ساختاری متفاوت از بیمههای اجباری است،ضمن اینکه افراد دارای سابقهء بیمهء اجباری نیز برای ارائهء بیمهء خود در قالب اختیاری عمل میکنند.در ایران نیز به دلیل تعداد زیاد این نوع شاغلان اهمیت بیمههای اختیاری بیش از پیش شده و در پانزده سال اخیر رشد و گسترش این نوع بیمهها در کشور چشمگیر بوده است.به همین منظور،ارزیابی مسائل و مشکلات آنان در تعامل با سازمان تأمین اجتماعی به بهبود روابط این نوع بیمهشدگان با سازمان کمک خواهد کرد. طالعهء حاضر که با نمونهای 004 نفری از بیمهشدگان حرف و مشاغل آزاد و اختیاری در تهران انجام شده،نشان میدهد که حدود 71 درصد آنان سابقهء قطع قرارداد داشتهاند،آگاهیهای آنان در مسائل بیمهای به طور بسیاری جدی پایین و ناکافی است،و عدهای از آنان حتی انواع پوششهای بیمهای خود را نمیدانند.اهم انگیزشهای آنان به ترتیب بازنشستگی،درمان، ازکارافتادگی و فوت است،نگرش آنان به فلسفهء بیمهء اجتماعی مطابق با فلسفهء این بیمهها نیست،بلکه عموما نگاه حمایتی از بیمه دارند و تأمین منابع مالی آن را وظیفهء دولت میدانند. نگرش آنان نسبت به تفاوت بیمههای اجباری و اختیاری به نحوی است که فکر میکنند اختیاریها هزینههای بسیار بیشتری میپردازند ولی تسهیلات خیلی کمتری دریافت میکنند. عموما از فاصلهء زمانی پرداخت حق بیمهء کنونی رضایت داشته ولی رضایت کلی آنان از بیمه کمتر از متوسط است.بیشتر پیشنهادها متمرکز بر کاهش هزینههای بیمه و سپس تقاضا برای افزایش تسهیلات و رفع تبعیض میاناختیاریها و اجباریهاست.
خلاصه ماشینی:
"از میان شاغلان نزدیک به 03 در صد کارفرما و بیش از نیمی کارکن مستقل هستند،اما نکتهء مهم این است که حدود 51/7 درصد آنان مزد و حقوقبگیر بخش خصوصی هستند و طبق قانون عموما میبایست در قالب بیمهء اجباری قرار گیرند،که به دلیل پرهیز کارفرمایان از بیمه کردن،آنان پذیرفتهاند خودشان بیمه شوند،البته بعضا برای پرهیز از قطع بیمه به دلیل بیکاری مکرر و مشکلات انعقاد قرارداد بعدی،کارگر هم ترجیح میدهد که این وضع ادامه داشته باشد،یعنی بیمهء اختیاری را در مشاغل غیرمطمئن و فاقد امنیت شغلی بر بیمهء اجباری ترجیح میدهد.
مگر ممکن است کسی اصل دخلوخرج را برای سازمان بپذیرد و در مقابل پرداخت ماهانه حدود سی هزار تومان به سازمان برای حد اکثر 02 سال،انتظار داشته باشد که برای مدت 02 سال به خود و بازماندگانش ماهانه 053 هزار تومان بدهند؟(همه ارقام با قیمت ثابت منظور شدهاند) چنین تصور و انتظاری هنگامی که همراه با پیشنهاد کاهش حق بیمهها و افزایش تسهیلات از سوی بیمهشونده قرار میگیرد،روشن میشود که در جامعهء کنونی ما شکلگیری مفهوم واقعی بیمهء اجتماعی(و لو با مشارکت یا حمایت دولت که آن نیز از منابع مالیاتی مردم باید باشد) امری سخت اگر نگوییم ممتنع است.
حق بیمههای موجود،بویژه برای اختیاریها که 12 درصد است و با احتساب حق بیمهء درمان عملا تا 03 درصد میرسد،کاملا علیه افراد کمدرامد و فقیر جامعه است،زیرا افرادی که دارای سابقهء بیمهای هستند و درحالحاضر دیگر بیمه نیستند و میخواهند بیمهء خود را به صورت اختیاری ادامه دهند(و طبعا هم باید چنین کنند)اگر دارای درامدهای پایین باشند نمیتوانند حق بیمه را بپردازند،در نتیجه سابقهء آنان عملا نادیده گرفته میشود و از این حیث ضرر میکنند و اگر هم بخواهند حق بیمه را بپردازند،چون درامدشان کم است و مصارف ضروریتری دارند،مجبورند از هزینههای ضروری زندگی خود بزنند و این نیز مشکلات متعددی را فراهم میکند."