چکیده:
حدود سه ماه دیگر(این مقاله حدودا سه ماه قبل از برگزاری اجلاس به رشته تحریر درآمده است)نخستین اجلاس سران جهان دربارهء جامعه اطلاعاتی در ژنو برگزار میشود.این نشست را میتوان مهمترین و تعیینکنندهترین اجلاس آغاز هزاره سوم برای تکمیل نقشهء معماری جهان آینده نامید؛چگونگی پیشبرد جامعه اطلاعاتی در کشورهای مختلف و در واقع،چگونگی تکوین پروژه جهانیسازی یا به تعبیر سر ژلاتوش،«غربیسازی جهان». به نظر میرسد سران جهان بهویژه رهبران کشورهای در حالتوسعه در این اجلاس،وظیفهای بس خطیر دارند،چرا که میبایست در مدیریت پروژهای که میتوان الگوی حاکم دانیل لرنر،نظریهپرداز آمریکایی توسعه را در دهههای 50 و 60 میلادی تداعی کند،نقش و سهم تاریخی خود را ادا کنند. ایالات متحده،نزدیک به دو دهه مدعی نخسهپردازی جهانی برای توسعهء جهان سوم بود؛الگویی که اکنون نیز با وجود انتقادهای فراوان و تجربه عملی نه چندان موفق،به«الگوی حاکم»توسعه شهرت دارد. پرسشی که این مقاله،بیشتر در صدد طرح و کمتر درپی پاسخگویی به آن است،پرسشی مقدر در آغاز هزاره جدید است:آیا«الگوی حاکم»دیگری که توسط غرب و بهویژه آمریکا،مدیریت میشود در راه نیست؟آیا چندوچون پیشبرد جامعهء اطلاعاتی جهانی که در واقع قرائت دیگری از پدیدهء جهانیسازی است.آنچنانکه امروز در دستور کار است.قرار نیست بار دیگر در هیات«الگوی حاکم»توسعه،رخ بنماید؟امروز شاهد نوعی شیفتگی و استقبال از ورود به جامعه اطلاعاتی و عضویت در باشگاه جهانیسازی حتی درمیان نخبگان و روشنفکران کشورهای در حالتوسعه هستیم.پیشنهاد این مقاله،مطلقا آن نیست که به این واقعیت در راه،قاطعانه،«نه»بگوییم و خود را در حصار شعارهای واقعیتگریز، زندانی سازیم،زیرا انکار واقیعت،حضور و ماهیت آن را تغییر نمیدهد.و نمیگوییم که جامعهء اطلاعاتی جهانی و جهانی سازی بهعنوان دو همزاد هزاره،حامل فرصتها،دستاوردهای مثبت و منافع بیبدیل برای جامعهء کشورهای در حالتوسعه یا جهان سوم سابق نیست.وعدههای دلفریب و جذاب و درعینحال انسانی جامعه اطلاعاتی را از خاطر نبردهایم:پیشبرد موثر حق دسترسی برابر و همگانی به اطلاعات،ارتقای کیفیت زندگی بشر،بسط دموکراسی و آزادی،محو فقر و گرسنگی، تسهیل فرایند تصمیمگیریهای مشارکتی،شکوفایی استعدادهای عمومی،پیشبرد کثرتگرایی در همه زمینهها،سهیم شدن در میراث علمی و فرهنگی بشری،کمک به تقویت و تحکیم فرهنگ گفتوگو،مدارا و صلح جهانی،و محدود شدن دامنهء عمل خودکامانه دولتهای ملی.کتمان نیز نمیتوان کرد که در ممد تلاشها و فعالیتهای سازمانهایی چون یونسکو، بخشی از این چشماندازها تحقق یافته و عزمی جهانی برای تقویت این دستاوردها نیز در حال شکلگیری است،اما سؤال آن است که این پدیده را چهکسی یا کسانی و چگونه مهندسی میکنند؟ دغدغههایی که این مقاله درپی تبیین آنهاست از این قرارند: 1.خطر بازسازی یا بازتولید الگوی حاکم جدید توسعه،تحتعنوان جامعهء اطلاعاتی جهانی؛ 2.غفلت از لایههای پنهان این پروژه پیچیده و مدیریتشده؛ 3.انفعال رهبران و نخبگان کشورهای در حالتوسعه در زمینهء مدیریت و ایفای نقش خلاق در سامان این پدیده؛ 4.شیفتگی غفلتزای روشنفکران و مدیران کشورهای پیرامون نسبت به ابعاد آن؛ 5.و بالاخره،فرافکنی مدیریت سیاسی کشورهای در حالتوسعه در رویارویی با جامعهء اطلاعاتی جهانی و غفلت از این حقیقت که راه اصلی ورود خلاق و فعال به این جامعه از مسیر اصلاحات ساختاری داخلی میگذرد،نه مقابلهها و مقاومتهای غیر مؤثر فیزیکی و بیرونی. بدین ترتیب،مقاله حاضر ضمن پذیرش برخی اضطرارها در ورود به جامعهء اطلاعاتی جهانی و همسازی با فرایند جهانیسازی،با مفروض شمردن آثار و نتایج مثبت آن،میکوشد از منظری انتقادی که شرط حفظ هوشیاری و پرورش خلاقیت در مواجهه با پدیدههای جدید است به این موضوع بنگرد.
خلاصه ماشینی:
"اما آیا این اجلاس میتواند خاطره دومین سمینار دانشگاه هاوایی در تابستان 5791 پیرامون«ارتباطات و توسعه»6را زنده کند و به بازسازی تفکر ضرورت«گذر از الگوی حاکم»توفیق یابد؟ این مقاله به هیچ روی درپی نفی یا نادیده انگاشتن فرصتها و دستاوردهای مثبت جامعه اطلاعاتی،همچون ظرفیتهای بالقوهء آن برای بسط و تعمیق دموکراسی و مردمسالاری،آزادی بیان،تسریع فرایند توسعه،ارتقای کیفیت زندگی،ایجاد فرصتهای گفتوگو برای اکثریت خاموش جهان،بالا بردن قدرت و تأمین حق انتخابهای دموکراتیک،تأمین حق دسترسی آزاد و همگانی به اطلاعات،تقویت مشارکت اجتماعی و به اشتراکگذاری تولید علم و فناوری نیست،اما درعینحال بر این باور است که بهویژه کشورهای در حالتوسعه میبایست دربرابر این دستور جدید جهانی برای توسعه کاملا هوشیار و واقعبین باشند و پیشبرد جامعه اطلاعاتی را بهعنوان مفهوم و چهرهء دیگری از پروژهء جهانیسازی مورد نقد و کنکاش قرار دهند."