چکیده:
جان کیتس(1821-1795)یکی از مشهورترین و مبتکرترین شعرای تاریخ ادبیات انگلستان است.اولین شعری که از وی ثبت شده در تاریخ 1814 سروده شده است.و عنوان آن تقلیدی از اسپنسر بوده است.در سال 1817 نخستین و در سال 1818 دومین و در سال 1820 سومین و آخرین جلد مجموعه اشعار وی منتشر شده است. کیتس با داشتن قدرت عظیم تخیل و نبوغ در نوشتن،میتوانست دنیای زیبای طبیعت پیرامون خود را به صورت بسیار مطبوع در اشعار خویش به تصویر درآورد.او همچنین میتوانست شعر را با نقاشی و مجسمهساز یارتباط دهد.یکی از مهمترین غزلهایش با عنوان غزل پاییزی،درحالیکه در سحرگاه یک روز یکشنبه در وینچستر انگلستان به گردش میپرداخت و زیباییهای آن روز پاییزی را در حومه شهر تحسین میکرد،به وی الهام شده است.
خلاصه ماشینی:
پدر وی به نام تامس کیتس (Thomas Keats) در لندن اصطبلی داشت که اداره کردن این اصطبل بعد از بازنشستگی پدرزن او که جان جنینگز (John Jennings) نام داشت،به وی محول شده بود.
اشعار این مجموعه خصوصیات مشترک و منسجم نداشت و لذا مردم عادی استقبال چندانی نکردند ولی مجمع دوستان کیتس(که تعدادی از آنها عبارت بودند از: Leigh Hunt,Charles Cowden Clarke,John Hamilton Reynolds,Benjamin,Robert Haydon, (Richard Woodhouse یا علاقه آثار وی را جمعآوری کرده و میخواندند.
اینتجربه تلخ در دید و نظر کیتس نسبت به دنیا تأثیر گذاشت و سبب شد که مرگ خود را نیز مورد سؤال قرار دهد و مفهوم زندگی را بررسی نماید.
سبک در آثار جان کیتس: اگرچه کیتس از بیشتر جهات صفات یک شاعر رمانتیک را داشت،ولی از جهاتی نیز هنر مخصوص به خود را در سرودن شعر نشان داده است.
ساختمان اصلی سبک کیتس به وسیله جک استیلینگر در کتاب مجموعه اشعار کیتس(استیلینگر، 2891،مقدمه،صص 61 تا 71)به ترتیب صفحهء بعد نشان داده شده است: ب الف 2 الف 1 در این ترسیم،خط مستقیم نشاندهنده تقسیمی است که بین دنیای حقیقی و دنیای آرمانی به وجود آمده.
علاقه شدید کیتس به فنی براون و نگرانی و ناراحتیهای موجود،در اشعار و نوشتههای این دوره تأثیر گذاشته و منعکس گردیده است.
متأسفانه این دوره خلاقیت نیز بعد از سه سال و نیم به علت بیماری و مرگ به پایان خود نزدیک شد.