چکیده:
در این مقاله برخی از نکات تأملبرانگیز حواشی مرحوم استاد دکتر قاسم غنی حافظشناس معروف ایران بردیوان خواجه مورد بررسی قرار گرفته است. بدیهی است در مدت زمانی که از مرگ آن استاد فرزانه میگذرد،حافظ پژوهان و حافظشناسان بزرگی دربارهء خواجه حافظ و آثارش سخن راندهاند و امروز نیز این مکتب پربار همچنان به پرورش شاگردان و دانشجویان میپردازد. در این مقاله بربرخی از دریافتها یا برداشتهای آن استاد فقید انگشت نهاده شده است.روشن است که جای سخن در این مقوله بسیار است و گوش ما بهوش و آمادهء نیوشیدن سخن استادان و حافظشناسان.
خلاصه ماشینی:
(ص 48) از مفهوم عبارت"پس از آنکه به اندازه خورد اگر امساک کند"،بوی"حشو"به مشام میرسد،زیرا لازمهء"به اندازه خوردن"،"امساک کردن""از افزون خوردن است"،پس چگونه شاعری که کلامش در اوج کمال است به چنین خطایی دست مییازد؟و آنگهی حافظ هرگز نمیپسندد که صوفی را با شاهد مقصود دست در آغوش باشد؛زیرا کمتر بیتی را در دیوان او میتوان یافت که گوشهء چشم مرحمتی به صوفی داشته باشد.
حافظ از یکسو،از طریق مدح بزرگان عصر خویش میخواهد نان بخورد و امرار معاش کند و از سوی دیگر نمیخواهد متاع خویش را به بهای از دست رفتن نام و ننگ در بازار کساد شعر عرضه کند؛اگر صلهای میطلبد و چشم بخششی از امیر یا وزیری دارد آن را با تملق در نمیآمیزد،با کمال بزرگواری و مناعت تقاضای خویش را در لباس شعر عرضه میدارد و میگوید: طرف کرم ز کس نیست این دل پرامید من گرچه سخن همی برد قصهء من به هرطرف و یا: رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید وظیفه گر برسد مصرفش گل است و نبید و چون ممدوحان را سر یاری و روی احسان نمیبیند،فریاد برمیآورد که: قحط جود است آبروی خود نمیباید فروخت باده و گل از بهای خرقه میباید خرید آری در جایی که"رندان تشنه لب را آبی نمیدهد کس،چه عجب اگر که حافظ دست به دعا بردارد و بگوید:آنکه یک جرعه...
برای دریافت معنی بیت خواجه باید به این نکته اشاره کرد که حافظ چندان به وصال نمیاندیشد،به خوابی و خیالی و یا خبر و پیامی از دوست نیز راضی است.