خلاصه ماشینی:
"فرازهای مختلفی از مهاباراتا به این پرسش میپردازد که اگر«اهیم سا»یک آرمان والاست،چگونه انسان میتواند در جهان بدون استفاده از دیگر موجودات یا فشار بر آنها زندگی کند؟همان طور که در یک فراز آن میگوید:«آفریدههای مختلفی در آب،خاک و میوهها هستند»؛در حقیقت«موجودات زیادی وجود دارند که آنقدر ریز هستند که به طور تلویحی میتوان به وجودشان پی برد و تنها با به هم خوردن پلکهای چشم از بین میروند».
برای مثال در سلابه-جنکه- سامرادای سانتیپرو16،حکیم سلابه به طور جدی درخصوص آرمانهای والای آیین هندو چنین استدلال میکند:اگر کسی به راستی به اشراق رسیده است:«خود»و«دیگری»برای او چه معنا دارد؟چگونه میتوان یکی را از دیگری متمایز کرد؟فقط انسان ساده و جاهل چنین تمایزی قائل است،اما انسان آگاه میداند که همه اینها صورتهای گوناگون پرکریتی17 هستند.
برای وضعیت موجود مبلغان مسیحی چه درسهایی میتوان از اخلاق مهاباراتا آموخت؟ اخلاق هندویی:وظیفه کشاتریه23 احیاگران هندو،مبلغان مسیحی و نوکیشها را با سلاحهای خویش و با نمایش نیروی دلاوریشان به عنوان کشاتریه قهرمان-یعنی سربازی که به دفاع از دین هندو میپردازد-تهدید میکنند.
در مباحث دینی نباید این حقیقت را نادیده انگاشت که هند در عصر مدرن،خود را ملتی کثرتگرا و سکولار معرفی و حق همه مردم برای عمل برحسب ادیان خود را تضمین میکند.
برحسب این آرمان باید طبق عقیده خود عمل کنیم و برای دیگران نیز همین آزادی را مجاز بشمریم،اگرچه معنی این کار تحمل دردسر ناشی از تلاش آنها برای ترغیب ما به پذیرش آیین خودشان باشد و شاید بیشترین چیزی که نیاز داریم شوخطبعی است."