چکیده:
بوجود آمده و به ایجاد بازارهای صادراتی مستقل و اشباعنشده منجر گردیده موفق خواهد شد؛اما در چنین مواردی نیز موفقیت در استفاده از این موقعیت مستلزم کار برنامهریزیشده،فعالانه و پیچیده دستاندرکاران دیپلماسی و سایر عوامل مؤثر در سیاست خارجی است.بررسی و ارزیابی آثار حاصله از دگرگونیهای حاصل از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و بلوک شرق به یکی از موضوعات عمده بحث در حوزه روابط بین الملل تبدیل گردیده است.این مقاله به آثار حاصل از این تحول برای توسعه در جنوب میپردازد.دگرگونیها در سه قلمرو سیاسی-امنیتی،اقتصادی،فرهنگی -اجتماعی به بیتوجهی و عدم علاقه کشورهای شمال به هر نوع توسعه در جنوب،حتی توسعه وابسته،و حتی تمایل به جلوگیری از آن درنتیجه کاهش کمکها،تشدید موانع صدور تکنولوژی؛افزایش خطرات امنیتی ناشی از فقدان مهارکننده بین المللی در برابر آمرکیا و قدرتهای غربی و همچنین خطرات ناشی از درگیریهای محلی و نتیجتا پیدایی یک فضای بیثبات و نامطمئن برای برنامهریزی و همچنین افزایش هزینههای تأمین امنیت؛تغییر تمرکز قدرتهای جهانی از مسایل سیاسی و امنیتی به مسایل اقتصادی و درنتیجه افزایش رقابتها و محدود شدن بازارها برای کشورهای توسعهنیافته و در حال توسعه با پیدایی بلوکبندیهای اقتصادی با دو اثر مثبت و منفی؛و افزایش تهاجمات فرهنگی غربی برای ایجاد شالودههای لازم جهت ایجاد نظام واحد جهانی و نتیجتا تشدید مشکلات کشورهای غیرغربی برای شکلدهی به توسعه مستقل و تأثیرگذاری بر رفارهای اقتصادی عامه مردم در مسایلی نظیر پسانداز،مصرف و سرمایهگذاری منجر میگردد.درنتیجه توسعه و بالاخص توسعه مبتنی بر رویکرد برون زای متمایل به استفاده از وام،تکنولوژی و سرمایهگذاری خارجی با مشکلات سختی مواجه خواهد شد-تأکید مقاله بر این است که رویکرد برونزای تنها در شرایط خاصی که درنتیجه دگرگونیهای اخیر در نظم بین الملل
خلاصه ماشینی:
"به خوبی تشخیص داده میشود که علیرغم تلاش برای برقراری تسلطی بیچون و چرا بر نظام بین المللی از سوی قدرتهای بزرگ هیچ تمایلی وجود ندارد که در بدو امر از ابزارهای نظامی استفاده شود؛برعکس تمایل اصلی این است که این فرآیند از طریق ابزارهای دیگر به غیر از حمله و تجاوز نظامی و بالاخص از طریق اعمال فشار و مجازاتهای اقتصادی انجام گیرد.
»6 2-آثار دگرگونیهای حاصله در نظم بین المللی بر توسعه جنوب گرچه کشورهای جنوب طی یکی دو سده اخیر همیشه به توسعه به عنوان یک هدف عمده خود مینگریستهاند و تحت نامهای مختلف طالب آن بودهاند،اما تا آنجایی که به قدرتهای جهانی و مساعدت نظام بین المللی مربوط میشود،توجه به این مقوله از نتایج و پیآمدهای جنگ سرد بوده است.
تمایل نظام سرمایهداری به انجام اصلاحات اقتصادی-اجتماعی در کشورهای جهان سوم آنچه طی سالهای اخیر یعنی از اوایل دهه هشتاد میلادی در زمینه ترغیب و تشویق کشورهای در حال توسعه به اتخاذ راهبردهای برونگرا دیده میشود نیز باید بخشی از اقدامات این دولتها و سازمانها در راستای این نوع توسعه تلقی شود.
اما شاید از هیچ جهت پیآمدهای دگرگونی در اوضاع بین المللی برای توسعه خطیرتر از کوشش تجهیز شده و گسترده غرب برای ایجاد و تکمیل نهایی سلطه فرهنگی بر کشورهای جنوب بنا شده پیآمد موفقیت در این برنامه به معنای تن دادن کشورهای جنوب به اشکال مختلف سلطه و بلکه طلب و جستجوی آن خواهد بود،یعنی چیزی بسیار فراتر از روحیه «امپریالیسمپذیری»پیشدرآمد روحیهای است که باید از آن به«امپریالیسمخواهی»61یاد کرد."